Sorry! your web browser is not supported;

Please use last version of the modern browsers:

متاسفانه، مروگر شما خیلی قدیمی است و توسط این سایت پشتیبانی نمی‌شود؛

لطفا از جدیدترین نسخه مرورگرهای مدرن استفاده کنید:



Chrome 76+ | Firefox 69+

معراجِ موجود برگزیده خدا؛ به قلم دکتر رضا کچوئیان جوادی معاون نظارت، ارزیابی و تضمین کیفیت دانشگاه

در راستای فعال سازی مجدد ستون اندیشه ها  برای به اشتراک گذاشتن آراء، مباحث و مقالات علمی بین صاحب نظران، اصحاب تعلیم و تربیت و مخاطبان دانشگاه فرهنگیان، همزمان با ماه مبارک رمضان به عنوان اولین گام، مقاله جناب آقای  دکتر رضا کچوییان جوادی معاون، نظارت، ارزیابی و تضمین کیفیت دانشگاه، با عنوان "معراجِ موجود برگزیده خدا" جهت بهره برداری، در بخش اندیشه ها قرار می گیرد.

 

شایان ذکر است، تمامی اهالی و دلسوزان آموزش و پرورش، به ویژه اصحاب تربیت معلم می توانند نقطه نظرات، اندیشه ها و کلام خویش را، از طریق ستون "اندیشه ها" به پست الکترونیک rodf@cfu.ac.ir به  روابط عمومی دانشگاه فرهنگیان، ارسال نمایند و یا با طرح نظرات خود به عنوان یادداشت، ذیل مقالات چاپ شده در این ستون، در فرآیند مذکور مشارکت نمایند.

 

"معراجِ موجود برگزیده خدا"

 

... وقتی که خلقِ موجودی که انسان نامیده شد، به پایان رسید، خداوند فرشتگانش را فرا خواند و ضمن این که به این آفریده اش بسیار افتخار کرد "و شاهد این تفاخر بسیار «فتبارک الله احسن الخالقین» (۱) است که به خود گفت"، از مقربان افلاک نشین خواست که به این موجود سجده کنند.

اگرچه که فقط شنیده ایم، ابلیس بود که امتناع کرد و عصیان نمود و امر باری تعالی را برنتافت، اما شاید بودند از همین جنس موجوداتی که در حال سجده با خود نجوا می کردند: این آفریده شایسته سجده نیست و شاید با نیشخندی تلخ بر حریم کبریایی تاختند تا بگویند که این موجود نه تنها قابل افتخار نیست، بلکه به واسطه اعمال زشت و شنیعی که بعضی از ایشان انجام خواهند داد، شایستگی  برتری بر آنان را نیز ندارد و هم او باعث خواهد شد تا شاید خالق در مقام معمار و آفریننده، از کرده خود نیز ناخرسند شود.

جدای از همه ذهنیت های قبلی، این موجودِ آسمانی، خطا کرد و راه عصیان در پیش گرفت. هم آنی که خدایش او را از نزدیک شدن به آن نهی کرده بود پسندید و مجذوبش شد تا شاید ابلیس و همفکرانش در اندرون بی درون خود بگویند که: این کجا و شایستگی کجا؟ و شاید همین کنایه بود که باعث شد او که مظهرِ رحمت است و مغفرت، رحمان است و رحیم، صبور است و قدوس، آتشی مهیا کند...
قصه خدای ما و ما و اعمال و کردارمان، حدیث نفس ما و همجنسان ما و رفتار ماست. به اعمال خود و همجنسان افتخار کنیم یا شرمسار و خجلت زده از این که عاملی شده ایم بر اثبات نظر ابلیس و فرشتگان مردد؟ خدای ما هم در روز ازل ابتدا تفاخر کرد خلقی بدیع را در مقایسه با مخلوقات پیشین، اما همزاد این خلق را آتش قرار داد (آتشی غیر از جنس ملائکه) تا سقوط از انسانیت این انسان را مجازاتی درخور باشد. ما چه کنیم با کردار ناصوابمان که همزادمان شده است و بدون او گویی که در برهوتی دردناک تنهای تنها مانده ایم.

اگر افکار و کردار و رفتار ما همسوی ابلیس شود، مگر غیر از این است که... «ولاتکونوا کالذین نسوالله فانسهم انفسهم اولئک هم الفاسقون» (۲) خروج از دایره انسانیت به معنای ورود به عرصه شیطان است که سوگند خورد، گمراه کند گمراه شوندگان را و براتش را گرفت و هیهات که بعضی از ما مستعد تریم نسبت به او در تباه ساختن همانند خودمان، و آنگاه می شویم رانده شده همانند اویی که در ازل رانده شد و همین یعنی شرمساری ما و جباری خالقمان، مؤکداً اینجاست که ظهور می کند.
اگرچه که بارها و بارها و بارها خوانده
 ایم و گفته ایم که ... «صراط الذین انعمت علیهم غیرالمغضوب علیهم و لضالین...» (۳) اگر قرار است این خلق آسمانی همچنان بکر و طاهر بماند و نازیدن به او مستمر، فرصتی باید، تا گرد مادیت و حیوانیت از فطرت انسانی او برخیزد و او باشد و پیمانی که در روز الست در میعاد بین او و خدایش منعقد شد... وقت این بازگشت رمضان است، رمضان وزیدن ترنم و جلوه ای از موهبت بی پایان او به آدمی است. همان فرصتی است که می سوزاند تا بماند آنچه که ارزش ماندن را دارد.
راز و نیاز همه ماهها با عرض نیاز به درگاه آن بی
 نیاز در رمضان، هم متفاوت است، روزهایش هم و شبهایش، افکارمان، رفتارمان، حتی معاشرت ما هم در رمضان ظاهر و محتوایی دیگر دارد.

همه آنانی که در حسرت به جای آوردن یک نماز اول وقت بوده و هستند، در جستجوی فرصتی برای عریان کردن فطرت خود در محضر پروردگارند، زمانی را برای نخوردن، نگفتن، ندیدن، نرفتن و... از سرنخواستن و توانستن در انتظارند.

مثل علی را علی وارانه می جویند و... رمضان همه و همه اشان را به خود فرا می خواند و حرکت می دهد آنان را تا به آنچه که می خواهند برسند، نیک دریابند و همه اینها در تفاوت رمضان با ماههای دیگر نهاده شده است.

خود او اراده کرده تا این ماه با ایام دیگر متفاوت باشد. حتی طلوعش و غروبش و اینها یعنی این که نسیمی از سر لطف بر این دنیایی ها وزیدن گرفته است، دری باز و خوانی گسترده شده است که برویم با طهارت روح و جسم در ضیافتی الهی و به  توبه و انابه به تضرع بخوانیمش: «اللهم طهر قلبی من النفاق و عملی من الریا و لسانی من  الکذب و عینی من الخیانه...» (۴) همه اینها را فقط در رمضان می توان از خدا خواست.

ایام دیگر لحظه هایی برای معرفی خاضعانه بود تا بگوییم: «... ظلمت نفسی و تجرات بجهلی و سکنت الی قدیم ذکرک لی و منک علی. اللهم مولای کم من قبیح سترته و کم من فادح من البلاء اقلته و کم من عثار وقیته، و کم من مکروه دفعته و کم من ثناء جمیل لست اهلاله نشرته. اللهم عظم بلایی و افرط بی سوء حالی و قصرت بی اعمالی و قعدت بی اغلالی و حبسنی عن نفعی بعد آملی و خدعتنی الدنیا بغرورها و نفسی بجنایتها و مطالی یا سیدی... «(۵) 
باورمان شود که رمضان ماه آتش زدن بر نفس ابلیسی است تا در پی آن آتش جهنم سرد شود و «ضاحکه المستبشره»(۶) بودنی زیبا و عارفانه را در این چند روزه فناپذیر و نیست شدنی لمس کنیم و مهیا شویم همنوای با علی که شکوه فزت و رب الکعبه او همچنان در عرش برقرار و طنین انداز است و به دیدار محرمان ملکوت که حق تقدیرمان در اولین روز به آنها سپرده شد برویم.
پیوند یک ماه، خدایی دیدن و خدایی فکر کردن با شروع یک نیاز والایش یافته که حکایت اللهم اهل الکبریاء و العظمة و اهل الجود و الجبروت و اهل العفو و الرحمة و اهل التقوی و المغفرة... آن عمری است تا اعماق جانمان نفوذ کرده است و بودنمان حدیث مخفی این اشارت است، بر برگزیده ترین مخلوق خدا و امتش خجسته و فرخنده باد. درود خدا بر شما اگر در واپسین روز رمضان و پس از عروج روح و جسم، به عنوان محرمان اسرار الهی اینگونه مورد خطاب قرار گیرید:«سلام قولا من رب الرحیم.»(۷) 


منابع: 
۱- سوره مؤمنون، آیه ۱۴ 
۲- سوره حشر، آیه ۱۹ 
۳- سوره حمد، آیه ۷ 
۴- دعای معروف سحر 
۵- دعای کمیل 
۶- سوره عبس، آیه ۳۹ 
۷- سوره یس، آیه ۵۸