دانشجویی کردن:
سفری خوش مقصد با نو شدن مدام
دانشجویی کردن: سفری خوش مقصد با نو شدن مدام؛ عنوان دومین یادداشت برادر ارجمند جناب آقای دکتر موسی پور، سرپرست محترم معاونت پژوهش و فناوری است که در ادامه انتشار سلسله مقالات ستون اندیشه ها، ضمن سپاس از دکتر موسی پور، توجه شما مخاطبان گرامی را به این یادداشت جلب می نماییم.
اداره کل روابط عمومی و امور بین الملل دانشگاه فرهنگیان، چون گذشته، با دریافت مقالات شما از طریق پست الکترونیک rodf1392@gmail.com به انتشار موارد عمومی در ستون اندیشه ها و موارد تخصصی از طریق حوزه های ذیربط اقدام می نماید.
شایان ذکر است، علاقمندان به مباحث گوناگون مربوط به تعلیم و تربیت؛ به ویژه امور مربوط به دانشگاه فرهنگیان می توانند مقالات، مطالب، یادداشت ها و نکاتی را که ارتباط مستقیم با این دانشگاه دارد، حداکثر طی 5 صفحه یا 2000 کلمه، به این اداره کل ارسال نمایند.
اداره کل روابط عمومی و امور بین الملل دانشگاه فرهنگیان
دانشجویی کردن: سفری خوش مقصد با نو شدن مدام
نو شدنِ طبیعت با دگرگونی در جوارح آن، درک و فهم میشود. با نو شدن هر سال، مرسوم آن است که مردمان هم آرزوی نو شدن میکنند. این که چه جمعیتی موفق میشوند تا شاهد تحقق این آرزوی خود باشند، پاسخ روشنی ندارد. با وجوداین، آنان که بیشتر اهل تأملاند، «نوشدن مدام» را میطلبند. این طلب، امری تحققپذیر است؛ مخصوصا برای آنانکه در عرصه علم هستند و دانشجویی میکنند.
من سی سال پیش از این، وارد دانشگاه شدم. در آن زمان، سخن رئیس دانشگاه در مراسم سال نو تحصیلی، برای من قابل فهم نبود. ایشان از اهمیت دانشجو بودن گفت و مزایایی برای تحصیل در سایه پر افتخار جمهوری اسلامی برشمرد. آن چه برای من و جمعیت بزرگی از دانشجویان آن دانشگاه اولویت داشت، محل سکونت بود؛ که ما از آن محروم بودیم. با وجود این، وقتی خارج از دانشگاه، مردم از کارم پرسش میکردند و من در پاسخ میگفتم: «دانشجو هستم»؛ احترام توأم با حسرت را در چشم ها و گاه در بیان آنان میدیدم. من هنوز هم چنین حسی را در جامعه میبینم؛ اما به جای حسرت، اکنون «تحسین راه انتخاب شده»، نشسته است. این احترام و تحسین، اموری نیستند که فقط مختص امروز باشد، بلکه در فردای زندگی اجتماعی نیز، مورد نیاز هستند. چه میتوان کرد که فردای دانشآموختگی هم به مانند امروز دانشجویی، با احترام و تحسین اجتماعی همراه شود؟
آن چه من با جستجوی در تجربه خود و دیگران دریافتهام، «دانشجوییکردن» است. تحت این نام، کارهای متعددی ظهور مییابد؛ که هر یک از دانشجویان به آن ها فکر کردهاند و بسیاری هم به آنها عمل میکنند. دانشجوییکردن یک امر شخصی است که به اراده شخص مربوط است، نه به اجازه غیر. نه با کارت دانشجویی میآید، نه با فارغ شدن از تحصیل میرود. دانشجوییکردن، یک فرهنگ است. دانشجوییکردن، عشق به دانایی و تلاش برای بهرهگیری از توانهای انسانی و نوعی زندگی توأم با فرهیختگی است. بودن و متفاوت بودن از دیگران به فکوری و اندیشیدن و آموختن است. کوششی برای درک خویش، خلقت و خالق است. تدقیق در امور و جوانب را دیدن است. رهروی و پیروی عالمانه و پرهیز از تقلید بیدلیل و رهایی از پذیرش بیتعقل است. محققانه زیستن است. به قول فروغی بسطامی:
محقق را مقلّد کی توان گفت که دانا تا به نادان فرق دارد
چه کسی است که با چنین اوصافی نخواهد دانشجویی کند؟ اما، مهمتر آن است که بجوییم چه کسانی توانستهاند دانشجویی کنند؟ دانشجوییکردن هم مثل بسیاری از پدیدههای ارزشمند حیات انسانی، نوع اصیلش دارای اندازههای متفاوت است؛ ولی در آن دستهای از پدیده ها قرار میگیرد که «دوزش» را نمیتوان از بازار تهیه و تزریق کرد. بذری است در وجود همه آنانی که خداوند حداقلهای حیات انسانی را در آنان نهاده است (وَ عَلَّمَ آدَمَ اَلأَسماءَ کُلَّها. بقره/31). بذری است که نیازمند آبیاری و پرورش است. چگونه میتوان این بذر حیات انسانی را پرورش داد و به درختی تنومند و بارور تبدیل کرد؟
هر یک از ما میتوانیم با تأمل در حیات خود و دیگران، بنیادهای مؤثر دانشجوییکردن را شناسایی و معرفی کنیم. من نیز با تأمل در خود و دیگران مواردی از این زمینهها و استعدادهای انسانی مؤثر برای دانشجوییکردن را شناسایی کردهام؛ که تحت چهار عنوان قرار میگیرند و میتوان آنها را چهار رکن و پایه دانشجوییکردن دانست. قصد دارم آنها را با شما مطرح کنم؛ شاید به نقد شما، تصویری بهتر یابند:
- جسارتورزیدن: جسارت نوعی اراده به عمل در شرایط ابهام است. وقتی که میتوان حرکتی کرد اما اطمینانی از درست بودن آن نیست، این حرکت واجد ویژگی جسارت است. مثل هنگامی که معلمی از شاگردش پرسشی را میپرسد و شاگرد از درست بودن آنچه میداند، اطمینان ندارد اما نظر خود را بیان میکند. جسارت در دنیای امروز، خطرکردن نامیده میشود. این لازمه زندگی موفق در دنیای پر از پیچیدگی کنونی است. بنیاد جسارت بر آگاهی است؛ یعنی فعالیتی دانشبنیاد است. هر کاری که بدون توسل به دانایی انجام شود، بلاهت است؛ نه جسارت. به همین دلیل میتوان گفت که جسارت از نوع توکل است. برای دانشجویی کردن، جسارت لازم است؛ مخصوصا در پرسش کردن، در جستجو کردن، در طلب کردن و در آرزو کردن.
- داناییجستن: دانایی به معنای کسب و کاربست دانش معتبر است. در اینجا، حمل تجارب مطرح نیست؛ بکاربستن و بهره گرفتن، ستون و محورِ دانایی است. آنانکه دانایند، در عمل خویش چنیناند؛ نه بر زبان خود. دانایی از دو طریق عمده حاصل میشود: از جستجوی تجربه انبوه شده نسلهای پیشین و کنونی و از تجمیع تجربههای حاصل از عقلورزی خویش. رمز یافتن تجربه خود، تأمل و ثبت تجربه است و رمز یافتن تجربه دیگران، مراوده داشتن مستقیم و غیرمستقیم با آنان است. این مراوده، نیازمند زبان مشترک و ابزار دسترسی است. دنیای فناوری، یکی از این ابزارهاست. اما بهره گیری از این دنیا، نیازمند آشنایی با روشها و کسب مهارتهای مربوط به آن است.
- یاریطلبیدن: یاریطلبی رکن اساسی حیات انسانی است. مصادیق این عمل، فراوان هستند اما عمدهترین آنها، گفتگوست. گفتگوی با دیگران، تنها برخورداری از تجربه آنان نیست؛ بلکه بیش از آن، ایجاد فرصت برای تولیدگری ذهن خود است. گفتگو، فرصت ثمردهی ذهن است. البته هیچگاه با دیدن این پدیده مهم، نمیتوان جفت او یعنی تأمل را نادیده گرفت. گفتگو، یاری طلبیدن از دیگری و تأمل، یاری طلبیدن از خود است. این هر دو در خدمت دانایی قرار میگیرند و آنچه مطرح است بهرهگیری از تأملات و گفتگوها در خدمت دانایی است.
- تلاشکردن: در میان آن چه فرهنگ انسانی بر آن تأکید نهاده و آن ها را واجد ارزش قلمداد کرده است، «تلاش» هم قرار دارد. تلاش را میتوان بهرهگیری بیشتر از توانها و بهرههای انسانی دانست. سطح ظهور بهرههای انسانی، همان است که به طور طبیعی رخ میدهد. هر یک از انسان ها دارای بهره یادگیری هستند و وقتی که با آموختنی های هستی مواجه میشوند، به میزانی از آن میآموزند. برخی یادگیری خود را با گونههایی از عمل دیگر، غنیتر میسازند. مثلا به تکرار یادگیری اقدام میکنند. تکرار کردن در چنین مواردی، پدیدهای است خارج از سطح طبیعی و از نوع تلاش است. تلاش، افزودن توان ناشی از اراده بر بهرههای طبیعی است. تلاش، لازمه کسب دستاوردهای افزونتر است. در دانشجوییکردن، دستاوردهایی بیش از حد عادی مورد نظر است؛ که این هدف را فقط تلاش میتواند در اختیار گذارد.
تجربه بازخوانیشده من حکایت از آن دارد که «جسارتداشتن»، «داناییجستن»، «یاریطلبیدن» و «تلاشکردن»، چهار پایه اصلی دانشجوییکردن هستند. اگر این چهار مفهوم را با اتصال حرف اول آنها مرتبط سازیم، کلمه «جدیت» حاصل میآید. یعنی محور و قلب دانشجوییکردن، «جدیت» است. بر همین بنیاد، با تأسی به نظرات استاد بزرگوار جناب آقای دکتر مهرمحمدی، میخواهم از «کیش جدیت» به عنوان لازمه دانشجویی کردن یاد کنم؛ موضوعی که می تواند گوهر نایاب، اما معجزه آسای حیات اجتماعی ما محسوب شود. جایگزین این معنا در مفاهیم دینی، ترکیب «جهاد علمی» است. آیا میتوان بدون جهاد علمی، دانشجویی کرد؟ با این معنا از دانشجوییکردن، آیا کسی هست که «مسافر عرصه علم» باشد و به دانشجوییکردن، افتخار نکند؟ آیا حیات شخصی این گونه مسافران، چیزی جز نوشدن مدام را نشان میدهد؟
نعمتالله موسیپور
14 فروردین ماه 1393