Sorry! your web browser is not supported;

Please use last version of the modern browsers:

متاسفانه، مروگر شما خیلی قدیمی است و توسط این سایت پشتیبانی نمی‌شود؛

لطفا از جدیدترین نسخه مرورگرهای مدرن استفاده کنید:



Chrome 76+ | Firefox 69+
دکتر مهر محمدی، سرپرست دانشگاه فرهنگیان، در گفتگو با نشریه ی شوق تغییر:

دانشگاه فرهنگیان، دردانه ی آموزش کشور است

مقدمه:

تأسیس دانشگاه فرهنگیان، یکی از اتفاقات خجستۀ سال های اخیر در آموزش وپرورش کشورمان است. پس از گذشت مدتی از راه اندازی این دانشگاه و سپری شدن روزمرۀ امور و نیز انتصاباتی که خیلی با استقبال فرهنگیان و جامعۀ آموزشی کشور روبرو نشد، انتصاب دکتر محمود مهرمحمدی به ریاست دانشگاه، موجی از شعف و شوق را در جامعۀ علمی- آموزشی کشور پدید آورد.

سابقۀ علمی دکتر مهرمحمدی، روحیۀ مشارکت جو و جاذبه ای که او در گرد آوردن افرادی از گروه ها و نحله های گوناگون با خود داشت، باعث شد امیدها به توسعه و بالندگی دانشگاه فرهنگیان، بیش از پیش فزونی گیرد. شوق تغییر، با درک چنین موقعیتی، از نخستین روزهای انتشار خود درصدد بود در فرصتی مقتضی به بیان بخشی از دیدگاه های دکتر مهرمحمدی و سایر دست اندرکاران دانشگاه فرهنگیان بپردازد.

از این رو در صفحاتی که در پی خواهد آمد، سعی کرده ایم علاوه بر گفت وگو با دکتر مهرمحمدی، با درج یادداشت هایی از مسؤولان دانشگاه فرهنگیان و ارائه اطلاعاتی هر چند مختصر، شما خوانندگان شوق تغییر را با انتشار نیم پرونده ای کم حجم در جریان فعالیت های این دانشگاه قرار دهیم. البته سعی مان بر این خواهد بود که در شماره های آتی، باز هم دربارۀ دانشگاه فرهنگیان مطالبی را منتشر کنیم.

 

گفت وگو با دکتر محمود مهرمحمدی، با حضور دکتر حیدر تورانی(مدیر مسؤول) و دکتر مرتضی مجدفر(سردبیر شوق تغییر) صورت پذیرفته و توسط خانم آقاجانی از همکاران تحریریه تنظیم شده است.

 

  • جایگاه دانشگاه فرهنگیان در سند تحول بنیادین آموزش وپرورش چیست؟

در سند تحول، در راهکار شماره2-11 به دانشگاه فرهنگیان اشاره شده است. این جایگاه، بسیار قابل قبول و متعالی است و با توجه به اساسنامۀ مصوب دانشگاه در شورای عالی انقلاب فرهنگی می تواند زمینه های تحقق اهداف دانشگاه و انتظارات آموزش وپرورش را برآورده کند.

  • وجه تمایز دانشگاه  فرهنگیان را با سایر دانشگاه های کشور در چه می دانید و این تمایز را چگونه تحلیل می کنید؟

ابتدا لازم می دانم نکته ای را بیان کنم، من همواره جزو منتقدان دانشگاه بودم. ممکن است کسانی بپرسند چطور شده است کسی که با تأسیس این دانشگاه مخالف بوده، حالا مسئولیت آن را قبول کرده است. واقعیت قضیه این است که من، مخالفتم با رویکردی بود که برای دانشگاه فرهنگیان در نظر گرفته شده بود و در بحث هایم  قبلی ام هم کاملاً روشن است. من رویکرد انحصارگرایانه  به امر تربیت معلم  را که در دانشگاه فرهنگیان متجلی می دیدم، نمی پسندیدم و فکرم این بود که ما با رویکرد تمامیت خواهانه نمی توانیم تربیت معلم را اداره کنیم، تربیت معلم کار پیچیده ای است که در آن از تمام ظرفیت های موجود در کشور باید استفاده شود و هیچ بخش و هیچ دستگاهی نباید سند تربیت معلم را به نام خودش بزند، خصوصاً دو دستگاه  آموزش عالی و آموزش و پرورش. هر کدام از این ها که این  سند را شش دانگ به نام خود شان بزنند، خدمت به تربیت معلم نکرده اند و قطعاً نمی توانند در امر تربیت معلم آن چنان که باید و شاید، موفق باشند. بنابراین من استدلال می کردم، به نظر می رسد سند شش دانگ دانشگاه فرهنگیان به نام آموزش و پرورش زده شده است، همچنان که یک موقعی این سند به نام دانشگاه ها و آموزش عالی زده شده بود و تنها دانشگاه تربیت معلم خودش را متکفل این کار قلمداد می کرد. هنوز هم بعضی از صاحب نظران و بزرگان تعلیم و تربیت کشور معتقدند که تربیت معلم کار آموزش عالی است و آموزش و پرورش نباید دخالت بکند. خوب، در این هنگامۀ نظرات معارض، به نظر می رسید  آموزش و پرورش با تأسیس دانشگاه فرهنگیان در این دعوا و مناظره، برگ برنده را زمین زده  و در این مناقشه، میدان را از حریف گرفته است؛ من این نگاه به تربیت معلم را نمی پسندیدم و عرضم این بود که دانشگاه تربیت معلم می تواند یک نقش ستادی ایفا کند و در نقش هماهنگ کننده  بین تمام ظرفیت های موجود در کشور، در خدمت تربیت معلم قرار گیرد. دانشگاه فرهنگیان در جایگاه مغز متفکر باید بتواند تمام امکانات کشور در بخش های آموزش عالی، آموزش و پرورش و جاهای دیگر را جذب و ساماندهی کند و  در خدمت امر تربیت معلم در طراز مورد نظر  و با کیفیت مورد نظر دربیاورد.

من وقتی به دانشگاه فرهنگیان آمدم، این دانشگاه را دردانۀ آموزش کشور قلمداد کردم. تعبیرم این بود که این دانشگاه، موجود بسیار ارزشمندی است که باید قدرش دانسته شود. منظورم از ارزشمند و گرانسنگ در واقع همین بود که تاکنون جایگاه تربیت معلم در آموزش عالی کشور به آن شکل که باید و شاید دیده نشده است. با توجه به سؤال شما، من وجه تمایز دانشگاه فرهنگیان با دانشگاه های دیگر را در همین دردانه بودن توصیف می کنم. این موجود اگرچه دیر آمده و دیر پیوسته  به خانوادۀ آموزش عالی کشور، اما  قدمش مبارک است و یک خلایی را در تربیت معلم  کشور می تواند پر کند که تاکنون هیچ دانشگاه دیگری پر نکرده است؛ البته با  همان رویکردی که گفتم، رویکردی مشارکتی، غیر تمامیت خواهانه، فرا دستگاهی و ملی. چرا که شأن دانشگاه فرهنگیان و تربیت معلم چنین چیزی است. ما در چشم اندازمان هم همین را آوردیم و گفتیم دانشگاه فرهنگیان مؤسسه ای است در گسترۀ ملی با هویتی تخصص گرا و حرفه ای، معطوف به تعلیم و تربیت و توانمند سازی منابع انسانی نظام تعلیم و تربیت رسمی و عمومی در طراز جمهوری اسلامی ایران که استفاده  از همه ظرفیت ها ی محلی، منطقه ای و بین المللی، زمینه های دست یابی به انتظارات و ویژگی های مختلف را فراهم می کند. همین بیان هم نشان می دهد که دانشگاه فرهنگیان یک موجود منحصر به فرد در آموزش عالی است.

 

  • در سند راهبردی دانشگاه، گسترش نوآوری و ایجاد شوق تغییر در کارکنان و دانشجو معلمان آن چگونه رقم خورده است؟

ما مجموعاً ده چالش را در پیش نویس برنامۀ راهبردی دانشگاه با دوستان به تفاهم رسیدیم. البته به دلیل این که برنامۀ راهبردی ما هنوز به تصویب  هیأت امنا نرسیده است، از عنوان پیش نویس بهره بردم. نخستین چالش اصلی پیش روی دانشگاه فرهنگیان بیانش به نوعی بازگو کننده و نشان دهنده همین پرسش شماست. عبارتش این است: لزوم نوسازی و تحول در نگرش ها و رویه های تربیتی و آموزشی تربیت معلم در چارچوب دانشگاه فرهنگیان در مقابل فرهنگ موجود حاکم بر این مراکز و نهاد ها و مؤسسات. حرف این است که بله، تربیت معلم یک پیشینۀ قریب به یک صد ساله دارد. این پیشینه را نه قرار است از او بگیرند و نه قرار است دانشگاه فرهنگیان چنین پیشینه ای را انکار کند. اما قرار است تأسیس دانشگاه فرهنگیان نقطۀ عطفی در جریان تربیت معلم کشور باشدکه این نقطۀ عطف بودن در واقع همان تحول، نواندیشی و نوآوری را در کار تربیت معلم نسبت به گذشته اقتضا می کند. البته قرار نیست تمام آنچه در تربیت معلم های گذشته اتفاق می افتاده را انکار کنیم؛ انصافاً مراکز تربیت معلم ما و رویه ها و رویکرد های آموزشی و تربیتی که در آن ها اتفاق می افتاده، امتیازاتی دارند و بعضاً واجد ویژگی های خوبی هستند که ما طبیعتاً می بایستی آن ها را شناسایی کنیم و استمرار ببخشیم و مورد تأکید قرار دهیم و البته از آن جایی که دانشگاه فرهنگیان معرف یک نقطۀ عطف است، زمینه را برای توسعه، تعالی، تحول و نوآوری در برنامه ها، در سازمان و تشکیلات، و در همۀ ابعاد دانشگاه در دستور کار داشته باشیم. من به سهم خودم در واقع چنین سیاست دو رگه و دو وجهی را دنبال می کنم که هم عنایت دارد به پیشینه و نقاط قوتی که در سنت و پیشینۀ تربیت معلم بود و اهتمام دارد نسبت به نو آوری و تحول در همۀ عرصه ها، آن چنان که اقتضای تربیت معلم مدرن است.

  • در حال حاضر مهم ترین چالش پیش روی دانشگاه را چه می دانید و برای فایق آمدن بر آن چه برنامه هایی دارید؟

موانع زیادی داریم که بخشی از آن، اقتضای نوپا بودن دانشگاه است و همچنین اقتضای این نگاه های تحول طلب و نگرش های تحولی به امر تربیت معلم.

من همیشه وقتی به همکارانم سر می زنم و گزارش هایی را که در ارتباط با شرایط حاکم بر واحد ها است، مطالعه می کنم، می بینم چه قدر کمبود داریم. همیشه گفته ام نباید مأیوس و نا امید باشیم و باید تلاش کنیم توجهی در سطح فضای عمومی جامعه نسبت به موضوع تربیت معلم ایجاد کنیم تا دانشگاه فرهنگیان و مسأله آینده آموزش و پرورش کشور را بتوانیم توسعه دهیم تا کل دستگاه های کشور یک نگرش کلی به امر تربیت معلم داشته باشند. اینگونه می توانیم زمینه را برای توسعه دانشگاه فراهم کنیم. اما کار دیگری که باید انجام شود این است که دانشگاه فرهنگیان سیاستش این باشد که در همین شرایط، فقط مطالبه کننده نباشد، چون همواره مطالبه صرف داشتن  و شعار هل من مزید از دستگاه های دیگر و  کل حاکمیت، به نوعی واکسیناسیون و مصونیت و کری ایجاد می کند. وقتی شعار «بدهید و باز بدهید، و بیشتر بدهید» تکرار شود، کم کم مخاطب خسته می شود. ممکن است  حتی این مطالبات به حق هم باشد، اما باید با سیاست طلب شود. یک جاهایی باید با  سیاست مداران و مراجعی  که در توزیع منابع مالی نفش دارند، گفت وگو و آن ها را  با توضیح شرایط، کمبود ها و کاستی ها قانع کرد، یک جاهایی هم در واقع باید عملکرد های خوبمان بتواند نیاز ها و جلب و اختصاص منابع بیشتر را توجیه کند. لذا همیشه تأکید می کنم آن جایگاه شایستۀ دانشگاه را که به دنبالش هستیم، باید در سایه عملکرد مان به دست آوریم.

من برای این که این اتفاق بیفتد، در بدو ورودم به دانشگاه، دو منشور تدوین کردم: منشور مدیریت (در دانشگاه و سازمان مرکزی) و میثاق نامۀ مدیران(مدیران واحد های آموزشی و کسانی که در صد واحد تحت پوشش دانشگاه فرهنگیان فعالیت می کنند).

همیشه تأکید و تذکرم به همکاران این بوده است که اگر واقعاً می خواهیم مطالبات مان از جامعه، دولت و حاکمیت راه به جایی ببرد، باید خودمان را بالا بکشیم و حواسمان  جمع  عملکردمان باشد. با این بالا کشیدن و نشان دادن عملکرد موفق از خود و رعایت استانداردهای کلامی و عملی در رفتار و نیز تصمیماتی که می گیریم، باید نشان دهیم که واقعاً مستحق آن توجهات هستم و داریم کارمان را خوب انجام می دهیم و  از طریق  انجام دادن کارخوب، توجه سیاست گذاران  و سیاست مردان را جلب کنیم.

  • در واقع به دنبال آن هستید که به جای تزریق منابع، تفریق موانع داشته باشید؟

بله، دقیقاً. مجموعه ای از این موانع را در کار ها یمان داریم. ما خصوصاً در پیوند با دو دستگاه آموزش و پرورش  و آموزش عالی و وزارت علوم باید بتوانیم به یک هارمونی و جودی دست پیدا کنیم. تا این هارمونی  مطلوب را بین دانشگاه فرهنگیان و این دو دستگاه کلیدی ایجاد نکنیم،  موانع برطرف نخواهد شد. البته جاهای دیگر هم هست، اما آن ها در مرتبه های بعدی  قرار دارند. اخیراً هم در سمینار مدیران کل آموزش و پرورش  استان ها عرایضی را خدمت مدیران کل داشتم و  تقاضایم این بود که بیایید به دانشگاه فرهنگیان شخصیت بدهیم تا بتواند نقش خودش را در اعطای شـأن و شخصیت آموزش و پرورش به درستی ایفا کند.این چیزی است که ما از مدیران کل و از مجموعۀ مدیریت آموزش وپرورش اقتضا داریم. من معتقدم  الان دانشگاه فرهنگیان از آن شخصیت دانشگاهی خیلی فاصله دارد و در همۀ ابعاد از نطر نیروی انسانی، فضای فیزیکی، زیر ساخت های دیگر،  و خیلی از قوانین و مقررات دست و پا گیری که وجود دارد باید با کمک آموزش و پرورش آن مقدارش که میسر است، رفع و رجوع شود.

در ارتباط با وزارت علوم هم باید بگویم چون تأسیس دانشگاه و نیز تصویب اساسنامه دانشگاه، به نوعی با مخالفت وزارت علوم وقت طی شده و این وزارتخانه با وجود دانشگاه فرهنگیان موافق نبود، به نظرم در آموزش عالی کشور یک موجود ناخوانده ایم و البته ما امیدواریم که این نگاه عوض شود. بسیاری از بخش های ما با وزارت علوم سرو کار دارد. ما باید مجوز های لازم در پیوند با برنامه های آموزشی را از وزارت علوم و شورای عالی برنامه ریزی یا شورای گسترش و مراجعی که به نوعی تأیید، تأسیس و مجوز دایر کردن رشته ها را صادر می کنند بگیریمT این ها به نظر من محدودیت های ما هستند.

  • این که مشخصات رشته های دانشگاه فرهنگیان در دفترچه های کنکور سال قبل نیامده بود، ناشی از این ناهماهنگی که نبود؟

انصافاً آن موضوع ربطی به این مشکل نداشت و یک قصور مدیریتی در یکی از بخش های وزارت آموزش و پرورش بود که خیلی هم موضوع خاصی نبود.

نقطه قوت ما هیتأ امنای دانشگاه است و این که رئیس هیأت امنا را ریاست محترم جمهوری پیش بینی کرده اند. البته هنوز پس از دو سال ازتشکیل دانشگاه، این هیأت امنا تشکیل نشده است و جای نگرانی است. اما به هر حال پیش بینی هیأت امنا در این سطح برای دانشگاه فرهنگیان، یک نقطه قوت است. وزرای علوم و آموزش وپرورش و دبیر کل شورای عالی انقلاب فرهنگی عضو این مجموعه هستند و کسانی که در اساسنامه آمده است. در این مجموعه اگر چیزی به تصویب برسد، ما می توانیم امیدوار باشیم که این مصوبات راهگشا باشد و موانع را از سر راه بردارد و زمینۀ توسعۀ دانشگاه را بیشتر فراهم کند.

  • معمولاً انتظار می رود یک دانشگاه، عمدۀ فعالیت های خود را در حوزۀ آموزش و یادگیری تنظیم کند. ولی انتظاری که از دانشگاه فرهنگیان داریم، قدری فراتر است. در واقع یک نوع فرهنگ سازی و پرداختن به برخی از مباحث تأثیرگذار علمی و نیز برگزاری همایش ها و نشست های علمی و به روز در زمینۀ تربیت معلم و کارآمدسازی معلمان. به ویژه این که حضور شما در رأس دانشگاه در مقام یک فرد آکادمیک و شناخته شده، این انتظارات را افزون تر می کند. در این زمینه برنامۀ خاصی دارید؟

تأسیس دانشگاه نقطۀ عطفی در جریان تعلیم و تربیت کشور بود. بله اتفاقاتی که اشاره کردید ضروری است که رخ دهد، ولی به اعتیار حضور بنده نیست. این جا دانشگاه است و نباید به اعتبار حضور مدیریت فردی باشد. یکی از بحث های جدی، بحث کیفیت شامل ابعاد آموزشی، دانشجویی، پژوهشی، فرهنگی و .... است. برای ما کیفیت نسبت به کیمیت در اولویت است و بعضی اوقات در این زمینه با دوستان وارد بحث های جدی می شویم. بعضی معتقدند دانشگاه فرهنگیان مأموریت گراست و از مأموریت گرا بودن دانشگاه فرهنگیان این نتیجه را می گیرند که هر مقدار که آموزش وپرورش نیاز به منابع انسانی دارد، باید توسط دانشگاه تأمین شود و این یعنی کاهش کیفیت. من عرضم این است که بله دانشگاه فرهنگیان دانشگاه مأموریت گراست و بعد مأموریتی اش خدمت به آموزش و پرورش و تأمین نیروی انسانی است. لذا اول باید برادری اش را ثابت کند، بعد در واقع به دنبال چیز های دیگر باشد. اثبات برادری دانشگاه بر نهاد تعلیم وتربیت کشور در این است که خودش را در یک حد یک دانشگاه بالا بکشد و شرایط دانشگاهی و استانداردهای دانشگاهی را اتخاذ کند و اتفاقاتی که در هر دانشگاهی رخ می دهد، اینجا هم اتفاق بیفتد. رعایت این استانداردها و موارد کیفی مثل نکاتی که اشاره کردید، اقتضایش این است که ما در پذیرش دانشجو یا در واقع در توسعۀ کمی دانشگاه، قدری احتیاط کنیم. قطعاً این کار را خواهیم کرد. یعنی ما معتقدیم که بهتر است درصدی از نیرو های مورد نیاز آموزش و پرورش را با کیفیت مطلوب تربیت کنیم و فقط معلمان با کیفیت تحویل آموزش وپرورش بدهیم. این معلمان با کیفیت باید حتماً در این دانشگاه در عرصۀ آموزشی، پژوهش و عرصه های فرهنگی و تربیتی و ... استاندارد هایی را تجربه کنندکه در بهترین دانشگاه های کشور تجربه می شود.

 

  • مهمترین توصیه های شما به همکارانتان در پردیس های دانشگاه، دستگاه آموزش و پرورش و نیز سایر ذینفعان دانشگاه چیست؟

همان طور که گفتم برای همکاران این  پیام را دارم که ما باید به  اقتدار حقیقی دانشگاه  دل خوش کنیم، نه به قدرت حقوقی و قانونی و پشتوانه های سیاسی و امثالهم. دانشگاه به واقع باید اقتدار دانشگاهی پیدا کند تا بتواند به جایگاه شایسته اش دست یابد و این هم در سایۀ همان عملکرد ما محقق می شود. درخواستم از همکاران این است که در جهت ارتقای سطح عملکرد خصوصاً شکل عملیاتی اش در رعایت آن چه در منشور و میثاق آمده است، عنایت ویژه داشته باشند.

و اما در مورد پیام به ذینفعان. من ذینغع ها را در وهلۀ اول والدین و سپس مدیران مدارس می دانم. دلم می خواهد بچه ها توسط والدین و البته مدیران مدارس  تشویق شوند قبل از این که تصمیم خودشان را در مورد انتخاب رشته های دانشگاهی بگیرند،  روی گزینۀ دانشگاه فرهنگیان هم در انتخاب رشته های دانشگاهی به طور جدی فکر کنند. لازم است حضور در حرفۀ معلمی را برای بچه ها خوب تشریح و سعی کنیم در واقع بدین ترتیب استعدادهای خوب را به طرف دانشگاه فرهنگیان جذب کنیم. یک بحث هم موارد مرتبط با خیرین محترم است. لازم است ما سرمایه گذاری  اخروی را برای خیرین در تربیت معلم جا بیندازیم که مهم تر از هر سرمایه گذاری دیگری در کشور است. من فکر می کنم بسیاری از مردم نیک اندیش، خیر و متدین کشور ما حتماً توجه و منابع مالی و کمک هایشان متوجه دانشگاه فرهنگیان خواهد شد. ما سخت به این منابع نیازمندیم،  چون منابع دولتی به هیچ عنوان تکاپوی نیازهای دانشگاه را نمی کند.

  • چه خبر از برنامه های تحولی و دوره های کارشناسی ارشد ویژۀ فرهنگیان؟!

این دوره ها در چارچوب برنامۀ توسعه ای دانشگاه برنامه ریزی می شود و بر می گردد به آن چه دربرنامۀ راهبردی دانشگاه در قالب 11 هدف، 10 راهبرد کلان و مجموعۀ گسترده ای از راهکار ها پیش بینی شده است که برنامۀ آینده را توضیح می دهد. ما حتماً به دنبال تحول در دانشگاه و چابک سازی و متناسب سازی ساختار اداری و تشکیلات دانشگاه و تجمیع هستیم. هم چنین هوشمند سازی دانشگاه با تأکید بر ارتقای رفتاری در کلیۀ فرایندهای آموزشی، اداری، مالی جزو وظایف و برنامه های جدی است. اصلاح هرم هیأت علمی و کادر آموزشی،استقرار نظام قطبی در توزیع رشته های آموزشی و طراحی و تدوین برنامه های درسی ملی تربیت معلم از دغدغه های مهم ماست.

علاوه بر این، نظارت برکیفیت دانشجویان ورودی، توسعۀ همکاری های پژوهشی و گسترش پروژه های پژوهشی بین الملی و توسعۀ تحصیلات تکمیلی-یا همان نکته ای که مدنظر شماست، از دیگر کارهای ماست؛ به طوری که بتوانیم در اسرع وقت در اکثر رشته های مورد نیاز آموزش وپرورش دانشجوی ارشد بگیریم.

در مورد تربیت مدیر بعضی ها فکر می کنند که کار ما فقط تربیت معلم است، اما درست این است که بدانید کار ما نه تنها تربیت منابع انسانی، بلکه تأمین منابع انسانی است. در بحث منابع انسانی هم وقتی بحث را توسعه می دهیم، نه فقط تربیت معلم، بلکه کلیۀ کسانی که در آموزش وپرورش شاغل هستند و شغل آن ها شغل معلمی هم نیست، در این گروه قرار می گیرند، مانند: مشاغل کارشناسی و در رأسش مدیریت آموزشی و آموزشگاهی، تکنولوژی آموزشی، مشاوره، اقتصاد آموزش و پرورش، مربی تربیتی، مربی ورزش و... ما مکلف هستیم برای آن ها هم برنامه ریزی کنیم چه بیش از خدمت، چه ارتقای سطح تحصیلی و شایستگی حرفه ای شان از طریق برنامه های به اصطلاح ضمن خدمت یا بهسازی.