برنامه ها و چشم انداز معاونت فرهنگی و اجتماعی دانشگاه فرهنگیان در:
اولین گفتگوی دکتر صادق زاده در سال 93
به دنبال اولین مصاحبه اختصاصی دکتر مهر محمدی در سال جدید و وعده ی اداره کل روابط عمومی و امور بین الملل دانشگاه فرهنگیان، مبنی بر تداوم سلسله گفتگوهای اختصاصی با معاونان؛ فرصتی حاصل شد تا با دکتر صادق زاده، معاون فرهنگی دانشگاه، پیرامون برنامه های این معاونت در سال 1393، گفتگویی داشته باشیم که مشروح آن به اطلاع مخاطبان محترم می رسد، شایان ذکر است، آخرین بخش از گفتگوهای معاونان، گفتگو با دکتر حسینی، معاون محترم دانشجویی است که هفته آینده در این پورتال درج خواهد شد:
بسم الله الرحمن الرحیم
- با سلام خدمت شما، جناب آقای دکتر صادق زاده، و سپاس از فرصتی که به این مصاحبه اختصاص داده اید، به عنوان اولین پرسش، بفرمایید از نظر شما مدیریت جهادی دارای چه ویژگی هایی می باشد؟
بسم الله الرحمن الرحیم.
خدمت شما و مخاطبان عزیز سلام عرض می کنم و از خداوند می خواهم که توفیق انجام وظیفه و ان شاء الله کسب رضایت حضرت حق را در این سال جدید به ما بدهند و سال پر برکتی برای همه ی ما باشد و بتوانیم از همه ی توانمان برای خدمت به اهداف والای دانشگاه به خوبی استفاده کنیم. ضمن اینکه حلول ماه رجب و تقارن آن با ایام بزرگداشت مقام معلم و استاد را که با تجلیل از فضایل و سجایای استاد شهید مطهری "رضوان الله تعالی علیه" همراه است، گرامی می دارم و از همه معلمان شایسته و دلسوز کشور عزیزمان تقدیر وتشکر می نمایم.
به نظر می رسد، باید برای موضوع مدیریت جهادی که توسط مقام معظم رهبری "دام ظله" در شعار امسال، مطرح شده، یک نوع خصوصیات متفاوتی در نظر گرفت، یکی از خصوصیات این است که کسی که دارای مدیریت جهادی است، جهاد را به معنای تلاش همه جانبه در مدیریت خود محقق می سازد، زیرا جهاد مفهومی است که نسبت به تعابیری نظیر سعی و عمل، گستره و سعه بیشتری دارد، در حقیقت، کسی که به جهاد می پردازد، گویا تمام وجودش را برای بهبود عمل تقدیم می کند در حالیکه در فضای مثلا عمل یا سعی خیلی طبیعی تر کوشش می کند، بدون این که بخواهد تمام وجودش را در یک عرصه درگیر نماید، لذا به نظرم مدیریت جهادی نوعی مدیریت است که در آن هدایت و نظارت بر فعالیت هایی که در ذیل مدیریت فرد اتفاق می افتد با نوعی ممحض شدن و کاملا درگیر شدن همراه است به صورتی که گویا هیچ کار دیگری در زندگی مدیر جهادی وجود ندارد، مگر همین فعالیتی که به عنوان مسئولیت پذیرفته است، به تعبیری می شود گفت مدیریت جهادی، تلاش همه جانبه و با تمام امکانات و ظرفیت هاست یعنی نوعی خود را وقف یک کار کردن.
نکته ی دوم، دوری از بعضی از شؤونی است که در مدیریت های رایج جا افتاده نظیر نوعی کاغذ بازی، گرفتار تجملات شدن و گرفتار مسائل حاشیه ای شدن و در حقیقت هدف را فراموش کردن و به ابزارها و مقدمات مشغول شدن، پرهیز از این امور به نظر من در مدیریت جهادی ظهور و بروز می یابد چرا که در مدیریت جهادی، انسان برای رسیدن به اهدافش همه چیز را به عنوان وسیله می بیند و ابزار را جای هدف در نظر نمی گیرد، لذا در این سبک مدیریت، اگر رعایت قوانین و مقررات مهم است، تنها برای تسهیل تحقق هدف است نه این که خود آن ها موضوعیت پیدا کند، بنابراین ویژگی دوم، در مدیریت جهادی، همین است که به تعبیری از امور و شئونی که به طور طبیعی مانع تحقق هدف می شود و در سازمان های اداری به عنوان یک امر عادی جا افتاده، اجتناب نماید، این که بعضی از امور را، آن قدر انسان مورد توجه قرار دهد که گویا اصل است و هدف فراموش شود، در مدیریت جهادی نکته ای مهم است.
نکته سوم درباره مدیریت جهادی از نگاه اسلامی، مدیریتی است که همراه باشد با نیت خالصی که برای اهداف الهی باشد، آن تعبیری که داریم " والذین جاهدوا فینا لنهدینهم سبلنا" واقعا مدیریت جهادی با انگیزه های الهی است، یعنی انگیزه، قصد، هدف و مقصد اصلی فرد انجام وظیفه و تکلیف دینی باشد نه امور دیگری که آن ها را به اصطلاح هدف اصلی گرفته و مسؤولیت فرد اساسا در راستای آن اهداف، مثل رسیدن به مقام و مسائل زندگی و مسائل مالی باشد، فکر می کنم در مدیریت جهادی، واقعا اخلاص و انگیزه ی الهی داشتن، یکی از ویژگی هایی است که حداقل در آن نوع مدیریت جهادی که مد نظر مقام معظم رهبری است جای خاص دارد.
- به عنوان دومین سؤال، نظر به اهمیت توجه به فرهنگ در سال 93، اولویت ها و برنامه های معاونت فرهنگی و اجتماعی دانشگاه در سال جاری چیست؟
- در چارچوب سیاست ها و اولویت هایی که توسط مدیریت کلان دانشگاه انتخاب شده است، با توجه به همین شعار امسال، موضوع اهتمام به امور فرهنگی یا تحقق اولویت های فرهنگی در دانشگاه و به تعبیری که سرپرست محترم دانشگاه در اولویت های امسال مطرح کردند، ایجاد تحرک فرهنگی است. ما بسیاری از فعالیت ها را در عرصه ی فرهنگی دانشگاه داشته ایم، اما گسترش و توسعه ی فعالیت های فرهنگی کاری است که باید در سال جاری به آن توجه جدی کنیم، چنانچه مقام محترم وزارت نیز در بحث هایی که راجع به دانشگاه فرهنگیان داشته اند، همواره اهمیت توجه به بحث فرهنگی را مطرح کرده اند، اینکه حوزه فرهنگ و در حقیقت رشد فرهنگ اخلاقی، فرهنگ دینی، فرهنگ حرفه ای دانشجو معلمان و معلمان، در فضای دانشگاه، باید اولویت داشته باشد. در حقیقت جنبه های فرهنگی است، که این دانشگاه را از دیگر دانشگاه ها یا سایر مؤسسات علمی جدا می کند، بنابراین، ایجاد تحرک یا جهش در امور و فعالیت های فرهنگی، یکی از بحث هایی است که در فضای دانشگاه به جد دنبال آن هستیم که در حوزه ی فرهنگی مطرح کنیم.
- نکته دیگر، هدفمند کردن فعالیت ها و تدابیر فرهنگی است، فعالیت های فرهنگی را به هیچ وجه نباید به عنوان فعالیت هایی در نظر بگیریم که سلیقه ای یا باری به هر جهت، بدون توجه به اهداف والایی که دانشگاه دارد و به عنوان یک کار روزمره صورت بگیرد، خوب همه این کار را می کنند، ما هم این کار را بکنیم، همه اردو برگزار می کنند ما هم برگزار کنیم، همه مسابقه می گذارند ما هم همینطور! باید ببینیم تمام تلاش هایی که به عنوان فعالیت های فرهنگی در دانشگاه اتفاق می افتد در جهت اهداف تربیتی دانشگاه باشد، هدفمند شدن، یعنی ملاحظه کنیم که فعالیت ها، تدابیر و برنامه هایی که به عنوان امور فرهنگی در دانشگاه اتفاق می افتد، چقدر با اهداف و آرمان هایی که دانشگاه ما در جهت آن می باید حرکت کند، همسان و هم سو قرار می گیرد.
- نکته ی دیگر برنامه مندشدن امور فرهنگی است یعنی فعالیت ها را ضابطه مند کنیم، هر فعالیت فرهنگی در دانشگاه، باید سازمان یافته و قاعده مند باشد و بتواند براساس معیارهای مشخص، ارزیابی شود، این نکته ی سومی است که در جهت اعتلای فعالیت های فرهنگی دانشگاه، باید به آن توجه کرد.
- نکته ی بعدی این است که فضای فرهنگی دانشگاه، به شدت باید برود به سمت اینکه آن خصوصیتی که ما در تبیین فعالیت های فرهنگی تعریف کرده ایم، یعنی ویژگی اختیاری و انتخابی و حضور داوطلبانه، در فعالیت ها و تدابیر فرهنگی، باید مورد توجه قرار گیرد، نباید به اصطلاح به دنبال این باشیم که به هر قیمتی شده مخاطبان را بکشیم به جایی که می خواهیم، این با نوع تربیتی که فکر می کنیم در جهت تحول بنیادین نظام تربیت رسمی و عمومی می باشد، متفاوت است. باید صرفا زمینه سازی شود تا خود افراد، با اختیار و انتخاب خودشان برای فعالیت های فرهنگی و مشارکت در آنها همراهی داشته باشند، بنابر این نگاهمان این است که مفهوم فعالیت های فرهنگی را به مفهوم حقیقی خودش در تربیت که ملازم است با اختیار و انتخاب مخاطبان باز گردانیم.
- نکته ی بعدی که در همین اولویت ها می شود مطرح کرد و انشاءالله، با همراهی مسؤولین دانشگاه قابلیت تحقق دارد اینکه، فعالیت های فرهنگی و اجتماعی، بودجه و نیروی انسانی و در حقیقت امکانات اختصاصی داشته باشد؛ در حقیقت نوعی تخصیص بودجه، برحسب اولویت های دانشگاه به فعالیت های حوزه فرهنگی داده شود؛ فعالیت های فرهنگی، از حالت جنبی و حاشیه ای خارج شوند و به جای اینکه اگر همه ی برنامه ها انجام شد نهایتا امور فرهنگی جزء آخرین کار هایی باشد که برای خالی نبودن عریضه، مطرح می شود، واقعا و در عرصه عمل نه شعار، امور فرهنگی به عنوان یک اولویت اساسی در فعالیت های دانشگاه دیده شود، بنابر این باید بودجه ی مشخص و مستقل به فعالیت های فرهنگی اختصاص داد و البته پس از آن هم ارزیابی کنیم و آنها را مورد توجه قرار دهیم که آیا درست انجام شده اند یا خیر؟
- نکته بعدی و یک نکته ی جدی این است که قلمرو فعالیت معاونت، از حوزه فرهنگی به حیطه اجتماعی گسترش یابد، بنابر تغییری که در ساختار همه ی دانشگاه ها اتفاق افتاده است، اکنون این معاونت به عنوان معاونت فرهنگی و اجتماعی مطرح است، فعالیت های اجتماعی، به عنوان وجه مغفولی در فعالیت های فرهنگی باید مورد توجه قرار گیرد، باید زمینه را برای حمایت و هدایت فعالیت هایی که دانشجو معلمان، استادان و کارمندان و همه ی عزیزان همکار ما بصورت سازمان یافته می توانند در حوزه ی فعالیت های اجتماعی انجام دهند، فراهم کنیم و به حمایت از حرکت جمعی و مشارکت خود مخاطبان بپردازیم، مثل فعال کردن تشکل های دانشجویی، کانون ها و انجمن های علمی و تمام چیزهایی که به این عنوان و سایر عناوین مربوط در فضای دانشگاه قابل تحقق هستند؛ باید این امور به مثابه مکمل فعالیت های فرهنگی رایج در دانشگاه اتفاق بیفتد و زمینه را برای آن ها فراهم کنیم؛ به فعالیت های اجتماعی خودجوش که در جهت اهداف تربیتی دانشگاه است اعتماد کنیم، باور کنیم مخاطبان، خودشان در جهت اهداف حرکت می کنند؛ به جای این که ما بخواهیم به جای مخاطبان همه چیز را طراحی کنیم و آن ها فقط استفاده کننده و مخاطب برنامه ها باشند، باید زمینه مشارکت آنان را فراهم کنیم.
بنابر این، فضای اولویت های فرهنگی دانشگاه، این است که سیاست های دانشگاه به سمتی برود که ضمن توسعه و گسترش فعالیت های موجود فرهنگی، به سمت فعالیت ها و توسعه ی برنامه هایی که شاید تا به حال مورد توجه قرار نگرفته اند، حرکت کنیم، مانند کانون ها و تشکل ها، بحث تریبون آزاد اندیشی، بحث توجه به باز شدن فضا و پرهیز از ایجاد اجبار و اکراه برای مشارکت دانشجویان در فعالیت ها، همچنین، رشد و توسعه ی فرهنگ اخلاقی، دینی، اسلامی، که به نظر می رسد باید فعالیت های جدی در این زمینه اتفاق بیفتد.
7- بخش دیگری که می تواند اولویت امسال محسوب شود، رفتن فضای دانشگاه به سمتی است که تقریبا تمام فعالیت ها، پیوست فرهنگی داشته باشد، فعالیت های فرهنگی در بخش خاص و صرفا یک شئون خاص خلاصه نشود و پردیس ها و مراکز ما و همه دانشگاه و همه ی شئون آن مثل شئون آموزشی، پژوهشی، اداری، فعالیت های دانشجویی و همه ی مؤلفه های دانشگاه، در جهت اهداف فرهنگی نقش آفرینی کنند که از جمله مهمترین آن ها استادان ما هستند. باید در جهت ارتقای فعالیت های فرهنگی، زمینه را فراهم کنیم که استادان مشارکت داشته باشند، به نظر می رسد سرمایه ی بزرگی در دانشگاه ما به وسیله ی استادان برای فعالیت های فرهنگی قابل فعلیت یافتن است، باید موانعش را بر طرف کنیم تا آن ها بتوانند نقش آفرین باشند و در کنار فعالیت آموزشی خودشان فعالیت فرهنگی را به عنوان مکمل و جهت دهنده به فعالیت های رایج خود داشته باشند.
- با توجه به نکاتی که در مورد مدیریت جهادی فرمودید و اولویت ها و برنامه هایی که در حوزه فرهنگی و اجتماعی، در سال 1393 به آن اشاره کردید، اولویت های درونی حوزه ی معاونت فرهنگی کدامند؟
فکر می کنم در حقیقت در مواردی باید بیش از این تأکید کنیم:
- بخش مرتبط با سازماندهی، ارتباط دادن و ایجاد یک فضای منظم در فعالیت های دانشگاه در حوزه ی فرهنگی که با تدوین نظام نامه فرهنگی، فعالیت های دانشگاه و همچنین ساماندهی و گسترش فعالیت های شوراهای فرهنگی و کمیته های تخصصی فرهنگی که در مراکز باید شکل بگیرد، یکی از اولویت های کاری است که باید بر آن متمرکز شویم.
- توسعه ی فعالیت های حوزه ی فرهنگی از معنای خاص و محدود که توضیحاتش را دادم و رفتن از فضای فرهنگی رایج به شکل هایی از فعالیت های فرهنگی که شاید برای مخاطبان جوان ما جدید و جذاب باشد، "مواردی که شاید در دانشگاه ما عرفا در حوزه فرهنگی قرار نگرفته" به عنوان شورای فرهنگی و مجموعه ی فرهنگی بخواهیم که آن کارها اتفاق بیفتد.
نهایتاٌ هم، بحث مربوط به حوزه ای دیگر از فعالیت های فرهنگی که به عنوان امور اجتماعی نام بردیم. توسعه ی فعالیت های اجتماعی، یعنی در حقیقت نوعی ایجاد فضا برای مشارکت جدی دانشجو معلمان و حتی استادان و کارمندان در فعالیت هایی که در راستای اهداف دانشگاه است ولی امکان دارد مثلا در یک کانون یا انجمن یا در یک تریبون آزاد دانشجویی اتفاق افتد و نوعی نگاه از بالا به پایین و خیلی برنامه ریزی شده هم نیست، اعتماد کنیم که دانشجو معلمان و دیگر مخاطبان در این زمینه کار های جدی وارزشمندی (چه بسا بهتر ازما) انجام خواهند داد.
در واقع مخاطبین اصلی شما در فعالیت های فرهنگی و اجتماعی دانشجو معلمان هستند، پس بحث اساتید و اولویت ها و برنامه هایی که برای آنها اعلام کردید چیست؟
به یک تعبیر می شود گفت، مخاطبین ما هم دانشجو معلمان، هم استادان و هم کارمندان هستند؛ نمی توانیم فعالیت های فرهنگی را صرفا اختصاص دهیم به یکی از این بخش ها، اما چون مخاطبان اصلی دانشگاه دانشجو معلمان هستند، فعالیت های فرهنگی بیش از همه به سمت دانشجو معلمان می رود، اما در عین حال، قطعاٌ باید به فکر این باشیم که فعالیت های فرهنگی را در یک تعامل با استادان و همکاران محترم ببینیم، یعنی همکاران خودمان احساس کنند که روز به روز رشد می کنند، آن فرهنگ اخلاقی و دینی در بین اساتید، دانشجو معلمان و همکاران، ان شاء الله مورد تأکید قرار می گیرد و توجه جدی به آن می شود
- در خصوص اولویت های برون حوزه ای مورد نظر در سال جاری در معاونت فرهنگی هم توضیحاتی می فرمایید؟
این بحث را در اولویت های پرسش اول هم مطرح کردم، اینکه فضای سایر فعالیت های دانشگاهی که در بخش های مختلف دانشگاه است، از جنبه فرهنگی مورد توجه قرار دهیم و ملاحظات فرهنگی در کل برنامه های دانشگاه باشد.
اگر قرار است، دانشگاه ما، دانشگاه اسلامی و یا مصداقی از دانشگاه اسلامی باشد، قطعا باید همه عناصر این برنامه، اعم از بخش اداری و مالی، آموزش، پژوهش و فعالیت های فناوری اطلاعات، از چشم ما دور نماند. بنا به تعبیری که مقام معظم رهبری (مدظله العالی) داشته اند، فرهنگ، مثل هواست که استنشاق می شود، امکان دارد در یک محیط آموزشی مثلا استاد یا مسؤول اداری با اینکه بر فعالیت های فرهنگی خاص بسیار تأکید کنند و آنها را بزرگنمایی کنند، اما در عمل سازمانی و آموزشی خود به این امور فرهنگی، توجه نداشته باشند، این نوع عملکرد، کل جریان را به هر صورت، حداقل از سوی مخاطب مشکل دار می کند. مخاطب احساس می کند، اگر این حرف درست و خوبی است، چرا افراد این سازمان خودشان عمل نمی کنند، لذا اگر ما از اخلاق خوب حرف می زنیم، اگر از تعاملات بین فردی حرف می زنیم، اگر از احترام به شخصیت دیگران حرف می زنیم، اگر از رعایت حقوق دیگران حرف می زنیم، بیش از هر کس، باید خودمان به این موضوعات در حقیقت، ملتزم باشیم.
به تعبیری، اگر فقط حرف هایی باشد که به دلیل گرفتاری ها، حتی در مقام تبیین آنها برنیامده باشیم، نتیجه اش از دید مخاطبان این می شود که این کار، عمل مفیدی نیست، شاید حجت تمام بشود اما بازدهی چندانی ندارد. بنابراین به نظر من، در سایر بخش های درون دانشگاه، توجه به ملازمات فرهنگی و به اصطلاح، آن ها را هم شریک کار فرهنگی کردن، اولویت کلی ما در برخورد با سایر بخش های دانشگاه است. البته به نظر می رسد که حوزه فرهنگی، می تواند جزیی از بخش هایی باشد که ارتباط و تداوم تعامل دانشگاه با سایر بخش های جامعه را به وجود می آورد؛ برای اینکه بسیاری از فعالیت ها ی فرهنگی و اجتماعی را در دانشگاه انجام دهیم به راحتی می توانیم از عوامل و نهادهایی که بیرون از دانشگاه هستند، مثل نهادهای غیر دولتی یا نهادهای دولتی که علاقمند هستند در حوزه تربیت معلم کار کنند، استفاده کنیم و در حقیقت دانشجو معلمان به اصطلاح مشکل مثلا ظرفیت امکانات و ظرفیت های موجود را در آن تحقق اهداف و مأموریت های خودشان نداشته باشند.
ما احساس می کنیم که شاید دانشگاه، اگر صرفا بخواهد به امکانات و ظرفیت های خود اکتفا کند، خیلی چیزها را از دست خواهد داد. بنابراین اولویت ما در بیرون از سازمان دانشگاه( نه بیرون از بخش خود) این است که در جهت تحقق اهداف فرهنگی دانشگاه با جلب مشارکت نهادهای مختلف و تعامل با نهادهای فرهنگی و با استفاده از ظرفیت آنان و در حقیقت با نوعی ارتباط معنا دار و مفید با آنها بپردازیم، اما این ارتباط با سایر نهادهایی که در جامعه می توانند دست ما را بگیرند، بخشی از بار ما را بردارند، اعم از نهاد و سازمان های دولتی و غیر دولتی که در جامعه زیاد هستند و دغدغه فرهنگ و کمک به تربیت معلم را دارند، می تواند بسیار مفید باشد. مواردی مثل حوزه علمیه، رسانه ها، سایر دانشگاه ها، نهادهای غیر دولتی که در جامعه وجود دارند، نظیر شهرداری ها و ادارات دولتی، وزارت ارشاد و دیگر مجموعه هایی که می توانند در تحقق بخشی از اهداف دانشگاه به کمکمان بیایند، لذا ما باید بتوانیم از ظرفیت های آنها و از ظرفیت های بیرونی دانشگاه هم به خوبی استفاده کنیم.
- به عنوان آخرین سؤال چه تضمینی برای تحقق اولویت های مذکور دارید؟
تضمین به معنای واقعی که نمی شود داد، می شود گفت، انشاالله با همت و مدیریت جهادی که همگی به خرج می دهیم و عزم ملی را به عزم همگانی همه همکاران و مخاطبان فرهیخته دانشگاهمان تعبیر کنیم، اگر عزم همگانی در نظر همه ما باشد اگر مشارکت باشد، اگر همراهی باشد و البته اگر مدیریت شایسته و پشتیبانی از این برنامه ها و اولویت ها باشد، به نظر می رسد یک ضمانت بیرونی وجود دارد، واقعا تمام تلاش هایی که انسان در مسیر الهی "ضمانت اصلی، لطف الهی است" انجام می دهد باید لطف الهی باشد تا این فعالیت ها به نتیجه برسد والا امکان دارد خیلی از کارها انجام شود ولی نتیجه ی مطلوب حاصل نشود.
به تعبیری، ما بعد از انجام تلاش جهادی، باید توکل کنیم برلطف الهی وامیدوار باشیم به اینکه خداوند متعال به تلاش ما برکت دهد و اقتضایش این است که همواره دست به دعا داشته باشیم و احساس نیاز کنیم و بدانیم که بدون لطف و عنایت الهی از خود چیزی نداریم. "وَمَا رَمَیْتَ إِذْ رَمَیْتَ وَلَـکِنَّ اللّهَ رَمَى"
این نگاه، نگاه معتدل تری است و گرنه ما نمی توانیم خیلی ساده، مثل امور فیزیکی در دنیای مادی، ادعای گارانتی و تضمین برای تلاش خود کنیم. زیرا تلاش های خودمان به دلایل مختلف امکان دارد به موانعی برخورد کند و تنها به نظر من می رسد که البته به شروط سعی و توسل و همراهی با همدیگر و مشورت و این اموری که باید اتفاق بیافتد نهایتا فعالیت ما باید در جهت این باشد که این فعالیت ها را بتوانیم با مسبب الاسباب و کسی که محول الاحوال است مرتبطش کنیم که اگر این کار را کردیم، می شود گفت که کار، این تعبیر فی سبیل الله را پیدا می کند و وقتی فی سبیل الله شد، خداوند خودش تضمین کننده نتیجه اش است. اما بدون لطف و عنایت الهی، هیچ تضمینی نداریم برای این که فعالیت ها به نتیجه برسد یا مقصد مورد نظر محقق شود، در اصل، به نظر من، ثمری برای تلاش های ما وجود ندارد مگر به لطف و عنایت الهی.