چگونگی خنثی کردن جنگ شناختی با پرورش ذهن در کلاس درس
همانطور که می دانیم؛ عامل مهم و اصلی در هر کشوری فرهنگ آن است؛ این عامل اساسی، ارزش های اخلاقی را در دل خود جای داده است که پایه ای ترین رکنِ انسجام هر جامعه محسوب می شود؛ پایبندی به اصول اخلاقی مقدمه ای ضروری و اجتناب ناپذیر برای امنیت، نگهداشت فرهنگ اصیل، ثبات و پیشرفت یک جامعه به حساب میآید.
بنابراین از دیرباز و بالاخص در سال های اخیر شاهد این هستیم که کشورهای غربی سعی دارند با سست کردن و از بین بردن مولفه های مهم فرهنگی در کشورهایی که همچنان بر فرهنگ خود پایبند هستند؛ اختلال ایجاد کنند تا بتوانند زمام و سرمایه های آن را در دست بگیرند. در نتیجه فرهنگ؛ عنصر مهم در نفوذ و دست اندازی بر سرمایه های انسانی، مادی و طبیعی کشورهاست؛ از طرفی در بین اکثر کشورهای دنیا، کشوری که همچنان بر فرهنگ، ارزش ها، سنت های اصیل و خانواده محوری به قوت خود باقیست؛ ایران است و دشمن با آگاهی زیرکانه از این مورد و در قالب جنگ شناختی به سراغ افکارِ سرمایه های انسانی ما آمده است.
از این رو در بحث جنگ شناختی دشمن اذهان را هدف قرار گرفته و سعی دارد تا با نفوذ فکری و در مدت زمانی مشخصی عقاید، خانواده و به طور کلی ارزش های اخلاقی را براساس قدرت های نرم که امروزه شاهد آن هستیم (از جمله؛ اینترنت، ماهواره، رسانه های اجتماعی و شبکه های تحت فرمان و اخیرا هوش مصنوعی و فیلتر حبابی) بی اعتبار کند.
سوالی که در اینجا مطرح میشود این است که علت بحران اخلاقی و نفوذ دشمن از کجا نشات میگیرد؟ شاید بتوان گفت رها کردن کودک و نوجوان به حال خودش و نبود انسجام فکری و هدایتگر مناسب برای رشد و پرورش ذهنی و رفتاری آنها، باعث عدم شناخت نسبت به فرایند عقلانی و کنترل خود شده است و این امر زمینه ساز بروز مشکلات اخلاقی گردیده؛ همچون مشکلات یادگیری؛ عدم کنترل برخود، عدم آگاهی از ظرفیتهای ذهنی و درونی، خشم و پرخاشگری، استرس، افسردگی، عدم اعتماد بنفس، مشکلات شناختی و عدم مطالبه گری و ارتباط صحیح؛ در نتیجه ساختار ذهنی اش اجازه داده که دشمن بتواند در او نفوذ پیدا کند.
اما راهکار کجاست؟ بعد از خانواده؛ معلمان به عنوان عنصر اجرایی در فرایند تربیت، تقویت فرهنگ و خنثی کردن جنگ شناختی نقش اساسی دارند. معلم باید فرصت هایی برای دانش آموزان فراهم آورد که بتوانند تجربیات اولیه اساسی را بازآفرینی و با حمایت از بزرگسال همدل (معلم) در یک محیط امن، یادگیری را احساس کند و سواد شناختی خود را رشد و پرورش دهند.
استفاده از رویکرد پرورش ذهن در کلاس درس توسط معلم؛ دانش آموزان را دارای قدرت تفکر انتقادی، تشخیص درست از غلط، بالا بردن قدرت استنباط شخصی، رسیدن به سطحی از درک حربههای سیاسی، امنیتی و فرهنگی میکند و از آسیب پذیری شناختی آنان پیشگیری خواهد کرد. معلم در ابتدا پرورش را در خودش باید نهادینه کند و سپس وارد فرایند اجرایی پرورش ذهن در دانش آموزان شود. خویشتن پرورشی معلم، باید به گونه ای باشدکه بتواند؛ علاوه بر افزایشِ درک، دانش و توانمندی های خودش، دانش آموز را نیز به سطح بالایی از کمال و توسعه یافتگی در ابعاد مختلف پرورش بکشاند. برای این امر لازم است تا معلم بر روی عوامل اخلاقی، رفتاری، مهارتی و دانشی کار کند و سپس وارد رویکرد پرورش ذهنِ دانش آموزان با مولفه های توسعه شناختی، توسعه فراشناختی، عادات سالم ذهنی و خودآگاهی شود.
در نهایت باید دانست؛ ما از فکر به تولید علم میرسیم اما اگر در مدارس تنها به بحث آموزش و اتمام محتوا پرداخته شود نمیتوان انتظار جامعه ای دارای اندیش ورزان و متفکران را داشت. باید فکر را درگیر ساخت و ذهن را به چالش کشید. باید معلمان سعی کنند به پرورش عقل پرداخته و البته هوشیار باشند، هدف، اطاعت محض دانش آموز نباشد که اگر اینگونه باشد دوباره در دام حربه ها خواهد افتاد؛ بلکه باید ذات گرایی در شناخت آنان را مورد توجه جدی قرار دهند .
آرزو احمدآبادی
استادیار گروه آموزش ابتدایی
پردیس امام جعفر صادق (ع)دانشگاه فرهنگیان