دانشگاه فرهنگیان استان اصفهان برگزار کرد:
اولین پیش نشست کنگره بین المللی " بقیع؛ مدفن امامان و اصحاب"
به گزارش روابط عمومی دانشگاه فرهنگیان استان اصفهان در 9 اسفند 1402 اولین پیش نشست کنگره بین المللی " بقیع؛ مدفن امامان و اصحاب" با حضور علی اکبر کجباف رئیس دانشگاه فرهنگیان استان اصفهان، محمدعلی چلونگر مدیر گروه تاریخ و عضو هیات علمی دانشگاه اصفهان، علی اکبر عباسی استاد تاریخ و عضو هیات علمی دانشگاه اصفهان و حجت الاسلام علی اصغر حمزه نماینده دفتر نهاد مقام معظم رهبری در سالن جلسات پردیس شهید باهنر و در بستر فضای مجازی برگزار شد.
در این پیش نشست علی اکبر کجباف به بیان تاریخ تحولات شهر مدینه و قبرستان بقیع پرداخت و گفت:بَقیع یا بهشت بقیع (به عربی: جنتالبقیع)، آرامگاهی در شهر مدینه، عربستان است. عده بسیاری از اهلبیت و صحابه پیامبر اسلام(صلوات الله علیه) از جمله چهار تن از امامان شیعه در این مکان مدفون هستند.
وی افزود: پیشینهٔ تاریخی بقیع به دوران قبل از اسلام میرسد ولی در کتب تاریخی به روشنی قدمت تاریخی آن مشخص نشدهاست. بعد از هجرت مسلمانان به مدینه، بقیع تنها قبرستان مسلمانان بوده، مردم مدینه قبل از آمدن مسلمانان به آنجا اجساد مردگان خود را در دو گورستان «بنیحرام» و «بنیسالم» و گاهی نیز در خانههایشان دفن میکردند و در واقع بقیع اولین قبرستانی است که به دستور پیامبر اسلام و توسط مسلمانان صدر اسلام ساخته شد. بقیع هماینک مدفن چهار امام شیعه است.
در این پیش نشست محمدعلی چلونگر به بیان موضوع شعائر شیعیان در زیارت بقیع در دوره قاجار بر اساس سفرنامه ها پرداخت و افزود:سفرنامه هاى ایرانى، طبیعتاً به امـاکنى همچـون قبرسـتان بقیع در مدینـه ، بیشـتر از سفرنامه هاى اروپایى یا اهل سنت توجه میکردند؛ زیرا این اماکن اهمیـت ویـژه اى نـزد شیعیان و ایرانیان داشت. گزارشهای تشریفات مذهبى و زیارت اماکن مقدس، هـم در سفرنامه هاى ایرانى و هم در سفرنامه هاى غیرایرانى، به شکل غریبى یکنواخت و یکسان هستند. دوره قاجار (1344ـ1210ق)، که بسامد بالای سفرنامه های حج مربـوط بـه ایـن دوره است، نشاندهنده آن است که زائران دوره قاجار، از مهمترین گروههـایی بودنـد.
چلونگر عنوان کرد:که در طول اقامت در این شهر، بارهـا بـه زیـارت بقیـع مـی رفتنـد. در بـازه زمـانی ایـن پـژوهش، تعـداد پنجـاه سـفرنامه شناسـایی شـد کـه از میـان آنـان 32 سـفرنامه حـاوی اطلاعات تاریخی درباره قبرستان بقیع (در کنار تصویر دو شـهر مکـه و مدینـه از منظـر مذهبی، جغرافیایی، فرهنگی، اجتماعی، سیاسی، نظامی و عمران) بوده است. شعائر زیـارت قبرسـتان بقیـع نیـز در دوره قاجـار ، عـلاوه بـر صـورت بنـدی هـای مختلـف، پـذیرای تغییـرات تـاریخی، اجتمـاعی و فرهنگـی متنـوعی بـوده اسـت. ایـن تغییرات، تحت تـأثیر اوضـاع اجتمـاعی، سیاسـی و فرهنگـی جامعـه شـکل مـی گیرنـد و امکان رشد و بازتولید نظـام فکـری خـاص خـود و تـأثیر آن بـر جامعـه را مـی یابنـد. هرچند سنتهای هر آیینی در مرتبه پـایین تـری از باورهـا هسـتند ، نقـش ایـن سـنت هـا در ماندگاری و گسترش آن آیین اجتناب ناپذیر است. دراین میان، ویژگیهـای مطالعـه بقیع، این فرصت را میدهـد کـه بـا تلفیـق جامعـه شناسـی و تـاریخ، بـه ویـژه در منـابع ، به نتایجی قابل تعمیم دست یافت و افق گسترده نـوینی را فـرا روی محققـان قـرار داد؛ هرچند مطالعۀ صرف تاریخی نمیتواند چنین دستاوردی به دنبال داشـته باشـد.
علی اکبر عباسی به بیان موضوع نمود وضعیت بقیع در سفرنامه ابن جبیر پرداخت و عنوان کرد: ابن جبیر جغرافیدان، جهانگرد، شاعر اهل اندلس بود.
سفرنامه او مراحل سفرش از سبته اندلس به مکه برای حج را شرح میدهد که بین سالهای ۱۱۸۳ تا ۱۱۸۵ صورت میپذیرد. اهمیت این سفرنامه بدلیل وقوع آن بلافاصله قبل از جنگهای صلیبی سوم و همزمانی او با صلاح الدین ایوبی و گذشتن از مناطق تحت حاکمیت او و نیز گذشتن از جزیزه سیسیل تحت حاکمیت ویلیام دوم میباشد.
عباسی افزود: در توصیف قبرستان بقیع به برخی از قبور و بناهای ساخته شده بر آنها اشاره کرده است. از جمله از گنبد قبر ابراهیم فرزند پیامبر، و مرقد عقیل و عبدالله بن جعفر طیار و همسران پیامبر سخن گفته است. او روضه عباس بن عبدالمطلب و حسن بن علی(ع) را توصیف میکند که گنبدی مرتفع بر آن بوده و مزار آنان در سطحی وسیع بلندتر از زمین قرار داشته و لوحهایی آراسته با قطعات برنجی مرصع و گل میخهای زیبا بر آن بوده است.
در پایان حجت الاسلام علی اصغر حمزه به بیان موضوع مبانی اندیشه های سلفی محمد بن عبدالوهاب و شاه ولی اله دهلوی و احادیث مربوط با مستندات پرداخت و عنوان کرد: واژه سلف در معنای لغوی نخستین بار در آثار مولفان قرن دوم و سوم هجری ذکر شده است، اما به کاربردن واژه سلفی گری تحت عنوان یک مکتب مستقل، برای نخستین بار در قرن هشتم هجری و تحت تاثیر افکار ابن تیمیه شکل گرفت و طرفداران این تفکر سلفیه نام گرفتند. این پدیده پس از ابن تیمیه به صورت نه چندان فراگیر ادامه یافت تا اینکه در قرن دوازدهم یک بار دیگر تحت تاثیر افکار افرادی همچون محمدبن عبدالوهاب و شاه ولی الله شدت گرفت.