تأملی بر اثرات پاداش دهی در نظام آموزشی و تعلیم و تربیت
دانشگاه فرهنگیان با همه ماموریت ها و رسالت های فراگیر خود باید در گام نخست برای هدف غایی و نهایی یعنی تحول در آموزش و پرورش تلاش نماید و این تحول ممکن نخواهد بود مگر اینکه معلمان و جامعه فرهنگی به عنوان پیشانی آموزش و پرورش با سبک و سیاق حرفه ای تربیت مسلح شوند.
استفاده از پاداش جهت ایجاد انگیزه در مدارس کشور راهکاری معمولی است. از آنجایی که تغییر و تحول کلیدی، مثبت و اثربخش از درگاه تحول در مسیر تربیت معلم به عنوان سرمایه انسانی آموزش و پرورش آغاز خواهد شد بر این اساس ضمن بررسی اثرات ناشی از پاداش دهی در مدارس کشور، دانشجویان دانشگاه فرهنگیان به عنوان معلمان آینده را به تأملی در این فرایند فرا می خوانیم.
تقریباً نتایج تمامی پژوهشها نشان داده اند که تنبیه امری غیر قابل قبول است، زیرا تنبیه، خشن تر و علنی تر است؛ در عبارت هایی مانند «این کار را بکن و اگر نه چنین و چنان خواهد شد»، عنصر کنترل آشکار و غیرقابل انکار است. ولی در پاداش، کنترل از طریق ترغیب و تشویق صورت می گیرد تا زور و فشار. با این حال، پاداش هم درست به اندازه تنبیه کنترل کننده است، زیرا پاداشها نیز معمولاً برای ترغیب یا تحت فشار قرار دادن دیگران به منظور انجام کاری اعمال می شوند که در شرایط عادی به اختیار خود آن را انجام نخواهند داد. در واقع تنبیه و پاداش اساساً شبیه یکدیگر عمل می کنند. در واقع هر دو راهکار زمانی به کار میآیند که بخواهیم رفتاری را برگزینیم که نیروهای میدانی طبیعی در آن لحظه قادر به برانگیختنش نیستند. استفاده بلندمدت از هر دو راهکار، از الگویی مشابه پیروی می کند. در هر دو مورد سرانجام مجبور می شویم برای تداوم رفتار مورد نظر، مرتب بر حجم پاداش یا تنبیه بیفزاییم. اما واقعیتی مهمتر زیربنای این دو راهکار را تشکیل می دهد و آن اینکه پاداش و تنبیه اساساً از یک الگو سرچشمه می گیرند؛ الگویی که انگیزه را چیزی جز کنترل رفتار نمی داند.
در انگیزش، کیفیت رفتار تحت تأثیر قدرت تفکر و انتخاب و مسئولیت پذیری فرد می باشد. بنابراین، نظریاتی که به منابع درونی انگیزشی توجه می نمایند تبیین دقیق تری ارائه می کنند. بر پایه این دسته از نظریه ها انگیزش در یادگیری وقتی نیرومند است که منابع انگیزشی درونی باشد، یا حرکت به سوی انگیزه های درونی باشد، هدفهای یادگیری مورد توجه یادگیرندگان باشد، متمرکز برای اجرای تکلیف بوده و یادگیرنده کارآیی خود را باور داشته باشد.
جان کلام اینکه؛ نظام آموزشی یک سیستم است که از اجزا (ادارات، مدارس و ...) و عناصر کوچکتر (کلاس های درس) تشکیل شده است. هر کدام از این اجزا با یکدیگر در ارتباط و تعامل هستند. در یک نظام در دسترس ترین متهم برای حمل بار ناکارآمدیها، خطاهای انسانی است. خطای انسانی به عمل انجام شده خارج از حد قبول سیستم گفته می شود؛ اما در نظام تربیت کشور بخش زیادی از آنچه روی داده، ناشی از خطای سیستمی است نه خطای انسانی و اگر متوجه این مهم نباشیم، نمی توانیم آنها را به شکل بلند مدت رفع کنیم و توسعه جامعه را رقم بزنیم. هم اکنون در نظام تربیت کشور، شاهد برگزاری کارگاهها و دورههای ضمن خدمت بسیاری جهت آموزش تشویق و تنبیه به پاداشهای معلمان هستیم. بنابراین، روشن است که استفاده از پاداش و تنبیه تنها به عناصر نظام آموزشی محدود نیست و به عبارتی از جنس خطای انسانی نمی باشد بلکه کل سیستم درگیر این مسئله است که باید اصلاح گردد.
بر اساس آنچه که تا کنون بحث شد میتوان گفت هر چیزی که در مدرسه آموخته شود به طور هدفمند و چه قصد نشده، شخصیت و جهت گیری زندگی افراد را تحتتأثیر قرار خواهد داد. دانش آموزی که با پاداش شرطی شود در آینده در هر حرفه و تخصصی، انسانیت، مسئولیت پذیری و وجدان کاری را فدای پاداش می نماید. این دانش آموز دیروز و مردان و زنان امروز در مدرسه یاد گرفته اند که در ازای انجام وظیفه و مسئولیتشان پاداش بگیرند درصورتیکه آدمی اساساً طبیعت فعال دارد و منبع اساسی رشد در وجود آدمی تعبیه شده است. بنابراین، هر چند ممکن است در تحصیل و دانشگاه موفق باشند؛ اما، مسئولیت خود را در برابر جامعه بهخوبی ادا نخواهند کرد و این پیامد منفی پاداشدهی مدارس درگذشته است. بهعلاوه، تا زمانی که در مدارس دست از تنبیه (اشکال گوناگون آن) دانش آموزان برنداریم، در آینده برای کنترل همان دانش آموزان نیازمند ایجاد سرعتگیر در خیابانها برای تنبیه رانندگان متخلف، دستگاه کنترل در ورود و خروج ادارات، افزایش کلانتری برای حفظ امنیت شهروندان و صدها مثالی دیگر که نهایتاً حاصل تأکید بر کنترل بیرونی و کنترل کودکان با ترس و تنبیه در کلاسهای درس، خواهیم بود.
در نهایت، توجه به این مسئله تربیتی، سیاستگذاران، کارگزاران نظام تربیتی و به ویژه نومعلمان را با دیدگاه جدیدی روبهرو می سازد و در واقع پیشبینی یک تغییر اساسی در حوزه تربیت خواهد بود؛ زیرا، توسعه و پیشرفت یک کشور الزاماً در ساختن، رفتن و حرکتکردن نیست، بلکه بذر توسعه ممکن است در ایستادن، تأملکردن و کنارزدن عادتها باشد.
شیدا اچرش
دکتری مدیریت آموزشی دانشگاه شهید چمران اهواز
مدرس دانشگاه فرهنگیان اهواز
نکته؛
ضمن احترام به نویسندگان محترم؛ بخش یادداشت به نقد، بررسی و ارائه پیشنهاد و راهکار در حوزه مسائل تعلیم و تربیت می پردازد و لازم به تاکید است که دیدگاه های ارائه شده توسط نگارنده، طبیعتا نظرات شخصی بوده و دیدگاه های مطلق روابط عمومی به شمار نمی رود.