Sorry! your web browser is not supported;

Please use last version of the modern browsers:

متاسفانه، مروگر شما خیلی قدیمی است و توسط این سایت پشتیبانی نمی‌شود؛

لطفا از جدیدترین نسخه مرورگرهای مدرن استفاده کنید:



Chrome 76+ | Firefox 69+

چرا در اجرای سند تحول بنیادین آموزش‏ و پرورش در نقطه مطلوبی قرار نداریم؟

در نظام آموزشی، تحولات و اصلاحات به صورت پیوسته انجام می‏ گیرد. خصوصاً در شرایط موجود ایران و جهان، اقدامات در زمینه تحول بنیادین در نظام آموزش و پرورش کشور ضروری و اجتناب‏ ناپذیر است که باید سریع‏تر دست به این اقدامات زد. چشم‎ پوشی از این امور تربیت و تولید سرمایه انسانی و اجتماعی را با آسیب‏های جدی روبرو می‏ سازد و همچنین امر تربیتی جوانان را که باید هم تراز با جمهوری اسلامی ایران قرار گیرند با خطر مواجه می ‏کند. با تأکیدات فراوان از سوی مسئولین عالی مرتبه نظام جمهوری اسلامی ایران خصوصا مقام معظم رهبری(مدظله العالی) و با تلاش‏های بسیاری که فلسفه تعلیم و تربیت عمومی در جمهوری اسلامی در جهت ارائه طرحی راهبردی و ایجاد تحول در ساختار نظام تعلیم و تربیتی صورت گرفت سند تحول بنیادین آموزش و پرورش تدوین شد. در تدوین سند تحول از اسناد بالادستی و ارزش‏های بنیادین آنها الهام گرفته شده است و اهداف تعلیم و تربیتی این سند در افق 1404می‏ باشد. اهمیت تحولات بنیادین در امر خط‎ مشی ‏های آموزشی کشور را می‏ توان از تأکیدات فراوانی که مقام رهبری(مدظله العالی) جهت تدوین این سند و نیز وظایفی که نخبگان فکری کشور در تمامی حوزه‏ ها از جمله دانشگاه‏ها برای مدیریت این تحول ریشه ‏ای بر عهده گرفته‏ اند دانست.

سند تحول بنیادین آموزش و پرورش، در تاریخ 1390/09/07با اهدافی از قبیل حل مشکلات و مسائل نظام آموزشی کشور توسط شورای عالی انقلاب فرهنگی که از آن می ‏توان به عنوان عالی‏ ترین مرجع سیاست‏گذاری فرهنگی کشور نام برد به تصویب رسید و جهت اجرایی شدن به آموزش و پرورش ابلاغ گشت. سند تحول، تعیین کننده مسیر و راهنمای حرکت سیستم آموزش ‏و پرورش کشور است. کارایی این سند باید به گونه‏ ای باشد تا بتواند راه ورود و نفوذ مواردی مثل سند 2030  را در آموزش ‏و پرورش کشور سد نماید. در واقع این سند باید با ورود تفکرات مغایر با ارزش‏ها و اخلاق و هنجارهای جامعه در بخش آموزش‎ و پرورش کشور مقابله کند. با توجه به اینکه کشور ما در حال حاضر در ابتدای راه توسعه قرار دارد و گاهی اوقات مدیران و متصدیان اجرایی برای اجرای صحیح اسناد کلان تجربه کافی را ندارند و ممکن است دچار انحراف و خطا گردند لذا امور اجرایی باید به‏ طور منظم و مرتب مورد نظارت پی در پی قرار گیرند. بدین ترتیب، در زمینه اجرای خط‏ مشی می ‏توان از نظریه‏ های اجرا به ‏عنوان سنگ محک برای سنجیدن کیفیت اجرا در واقعیت استفاده کرد و با توجه با شاخص‏ های ارائه شده در این نظریه‏ ها و با مشورت و کمک گرفتن از نخبگان و صاحب‏نظران از انحراف در اجرا جلوگیری کرد تا اهداف به شکل مؤثر و کارا تحقق یابند. با توجه به موارد ذکرشده باید توجه ویژه ‏ای به اجرای سند تحول بنیادین آموزش ‏و پرورش داشت؛ زیرا این بی ‏تجربگی در اجرا ممکن است باعث غفلت مجریان از اجرای درست و یا به هنگام سند شود. از طرف دیگر شتاب‏زدگی و یا تعلل کردن در اجرا، طرز نگرش مدیران و بی توجهی بعضی از آنها در اجرای تغییرات و همچنین مقاومت در برابر تغییر می‏ تواند بر اجرا سند تأثیرگذار باشد. لذا با توجه به اهمیت اجرای این سند در آموزش ‏و پرورش و با گذشت چند سال از ابلاغ آن، این سوال شکل می‏ گیرد که چرا ما در اجرای سند تحول بنیادین آموزش‏ و پرورش در نقطه مطلوبی قرار نداریم؟  

در این ارتباط نقش سازمان‏ های مجری، نظام تدوین خط‏ مشی‏ گذاری، مجریان خط‏ مشی، ماهیت خط ‏مشی، در شکست اجرای سند تحول تأثیرگذار بوده است. نخبگان آموزشی کشور نیز به شکل متفق‏ القولی به شکست این سند در اجرا اذعان داشته و در وصف آن از عباراتی از قبیل اقدامات بی اثر، اجرای ناقص، عدم تحول ‏آفرینی، تنزل وضعیت آموزشی کشور و هزینه‏ های بی ‏ثمر برای اجرای سند استفاده نموده ‏اند.

تحقق اهداف کلان، راهبردها، هدف‎های عملیاتی و راهکارهای 131 گانه سند تحول بنیادین نیازمند نظام مدیریتی کارآمد، اثربخش و هوشمند و مدیران توانمند، خلاق و فعال است. تحول بنیادین، فرایندی پویا و پیچیده است که به کار جمعی و گروهی و مدیریت هوشمندانه و مدبرانه نیاز دارد و بدون تحول در مبانی نظری، باورها، رویکردها، رفتارها و روندها و فرایندها، هیچ تغییری اتفاق نخواهد افتاد. برای انجام این مهم باید بتوان با ایجاد عزم ملی و جلب همراهی همگانی، نسبت به ارتقاء مسئولیت ‏پذیری ارکان سهیم و مؤثر در فرایند تعلیم و تربیت، بسیج امکانات و منابع، طراحی و استقرار زیرساخت‎ها و نظام‏ های ذی‏ ربط، استفاده بهینه از فرصت‏ها و قوت‏ها و کنترل تهدیدها و محدودیت‏ها اهتمام ورزید و این همه، نیازمند مدیریت کارآمد و اثربخش و تحول آفرین است. سازمان‏ها محصول شیوه‏ های تفکر و عمل اعضای خود هستند. بنابراین اگر بخواهیم سازمانی تغییر کند یا به شیوه‏ای بهتر عمل کند، باید به افراد فرصت کافی بدهیم تا شیوه فکر و عمل خود را تغییر بدهند اگر شیوه تفکرمان را تغییر ندهیم، تمامی راه‏های جدید به همان نتایج کم اثر پیشین منجر می ‏شوند.

با توجه به اینکه آموزش و پرورش مسئولیت بالایی در فرهنگ سازی کشور دارد نباید جایی برای آزمون و خطا قرار گیرد. به جای سند نویسی مجدد در آموزش و پرورش پیشنهاد می ‏شود اسناد موجود نظیر سند تحول بنیادین آموزش و پرورش در ابتدا اجرایی شود و بعد به بحث سند نویسی بپردازیم که اجرای اسناد در آموزش و پرورش نیازمند داشتن انگیزه کارکنان و مجریان است. جهت ارتقای انگیزه آنان باید تشویق ‏هایی از قبیل افزایش حقوق و مزایا و ارتقای جایگاه شغلی در نظر گرفته شود؛ همچنین اجرایی شدن اسناد موجود در آموزش و پرورش از قبیل سند تحول بنیادین نیازمند درک و قبول مجریان و معلمان می ‏باشد. جهت ارتقای درک و باورپذیری بهتر است کلاس‏ها و آموزش‏ هایی برای آنان در نظر گرفته شود. جهت پذیرش اسناد در آموزش و پرورش بهتر است بستر لازم برای کاهش مقاومت در برابر اجرا و تسهیل پذیرش از سوی مجریان و معلمان در نظر گرفته شود و اجرا زمانی اثربخش است که از ابتدا اهداف به درستی شناسایی شده باشند و سپس راه رسیدن به آن مشخص گردد. در زمینه آموزش و پرورش به علت حساسیت و گستردگی آن اسناد تنظیمی در ابتدا باید با اهداف روشن و و خارج از ایده‏ آل ‏طلبی مطرح و راه رسیدن به آنها مشخص گردد.

به طور کلی، سند تحول بنیادین آموزش پرورش با اتکا به آموزه ‏های قرآن، اسناد بالادستی چون سند چشم ‏انداز بیست‏ ساله افق  1404هجری شمسی، نقشه جامع علمی کشور و مصوبات مجمع تشخیص مصلحت نظام در شورای عالی آموزش پرورش به تصویب رسید. این سند از هشت فصل تشکیل شده که عبارت است از: فصل اول؛ بیانیه ارزش‏ها، فصل دوم؛ بیانیه مأموریت، فصل سوم؛ چشم‏انداز، فصل چهارم؛ هدف‏های کلان (8هدف)، فصل پنجم؛ راهبردهای کلان (15راهبرد)، فصل ششم؛ هدف‏های عملیاتی و راهکارها (23هدف به همراه راهکارها) فصل هفتم؛ چارچوب نهادی و نظام اجرایی تحول بنیادین آموزش پرورش بر اساس سند تحول بنیادین، هست. آموزش ‏و پرورش باید در پایان دوره به اهداف تعیین‏ شده در سند دست می ‏یافت. اما موانع و چالش‏های پیش رو، سبب عدم اجرا و یا اجرای ناقص این سند شد. چالش‏ها وضعیتی جدید و عینی هستند که با فراگیری خود، به جامعه هجوم می ‏آورند. گاه می ‏توان تهدیدهای بالقوه را به فرصت‏های بالفعل تبدیل ساخت و از چالش‏های ناخواسته، بستری برای پویایی و رشد فراهم آورد. گرچه چالش‏ها موجب بیم می‏ شوند، ولی همین بیم‏ ها عوامل برانگیزنده‏ای برای دستیابی به راهبردهای نویدبخش خواهند بود. به امید روزی که شاهد تحقق اهداف سند تحول بنیادین در سیستم تعلیم و تربیت باشیم.

 

شیدا اچرش

دکتری مدیریت آموزشی دانشگاه شهید چمران اهواز

مدرس دانشگاه فرهنگیان اهواز

 

 

 

نکته؛

ضمن احترام به نویسندگان محترم؛ بخش یادداشت به نقد، بررسی و ارائه پیشنهاد و راهکار در حوزه مسائل تعلیم و تربیت می پردازد و لازم به تاکید است که دیدگاه های ارائه شده توسط نگارنده، طبیعتا نظرات شخصی بوده و دیدگاه های مطلق روابط عمومی به شمار نمی رود.