استفاده از بدخواه

روزی مرد برنج فروشی نزد شیوانا آمد و به او گفت: در بازار کسی هست که بدخواه من است و مغازه اش نزدیک مغازه من است. او شغل دیگری دارد اما از روی کینه و دشمنی برنج هم کنار اجناس اش می فروشد و دائم حرکات و سکنات من و شاگردان و وضع مغازه ام را زیر نظر دارد و اگر اشتباهی انجام دهیم بلافاصله آن را برای مشتریان خود نقل می کند. از سوی دیگر به خاطر نوع تفکرم اهل آزاردادن و مقابله به مثل نیستم و دوست هم ندارم با چنین شخصی درگیر شوم؛ لطفا مرا راهنمایی کنید که چه کنم؟
شیوانا با لبخند گفت: اینکه انسان بدخواهی با این سماجت و جدیت داشته باشید، آنقدرها هم بد نیست. بدخواه تو حتی بیشتر از تو برای بررسی و ارزیابی و تحلیل تو و مغازه ات وقت گذاشته و می گذارد. تو وقتی در حال خودت هستی او در حال فکر کردن به توست و این یعنی تو هر لحظه می توانی از نتیجه تلاش های او به نفع خودت استفاده کنی.
پیشنهاد میکنم به طور پیوسته مشتریانی نزد آن مغازه دار بفرستی و از او در مورد خود پرس و جو کنی. او هم آخرین نتیجه ارزیابی خودش در مورد کم کاری شاگردان یا نواقص و معایب موجود در مغازه ات را برای آن مشتری نقل می کند و در نتیجه تو با کمترین هزینه از مشورت یک فرد دقیق و نکته سنج، میتوانی استفاده کنی و بهره مند شوی. بگذار بدخواه تو فکر کند از تو به خاطر شرم و حیا و احترام و حرمتی که داری و نمی توانی واکنش نشان دهی، جلوتر است. از بدخواه ات کمک بگیر و نواقص ات را جبران کن. زمان که بگذرد، تو به خاطر استفاده تمام وقت از یک مشاور شبانه روزی مجانی، به منفعت می رسی و او سرانجام به خاطر مشورت شبانه روزی مجانی و بدون سود برای تو، سر براه خواهد شد. نهایتا چون تو با این کار، نقص هایت کمتر می شود، و از همه مهم تر واکنش ناشایست هم نشان نمی دهی، او نیز کمال و توفیق تو را تائید خواهد کرد و میتوانی امیدوار باشی که او نیز در آخر، دست از بدخواهی ات بردارد؛ چونکه بهتر است این مشورت ها را از یک دوست و از روی حسن نیت دریافت کنی تا از یک دشمن و از روی سوء نیت.