Sorry! your web browser is not supported;

Please use last version of the modern browsers:

متاسفانه، مروگر شما خیلی قدیمی است و توسط این سایت پشتیبانی نمی‌شود؛

لطفا از جدیدترین نسخه مرورگرهای مدرن استفاده کنید:



Chrome 76+ | Firefox 69+
پیام دکتر مهر محمدی برای دوره فرهنگی مهارت آموزان ماده 28:

حقیقت معلمی یعنی ایثار و عشق آمیخته با خرد ورزی و بردباری برای کمک به کمال خلق خدا

به گزارش روابط عمومی دانشگاه فرهنگیان؛ در راستای آغاز دوره فرهنگی ویژه مهارت آموزان ماده 28 که به میزبانی 7 استان در سراسر کشور برگزار می شود، سرپرست دانشگاه فرهنگیان دکتر مهر محمدی در پیامی  مهارت آموزان را عاملان تحول و تعالی مدرسه برشمرده و به بیان ابعاد حرفه معلمی  پرداخت.

وی با بیان اینکه اگر با هدف کسب درآمد و تامین معیشت به معلمی بنگریم آن را به پایین ترین سطح و معمولی ترین وجه تنزل داده و فروکاستیم؛ معلمی را  ایثار و عشق آمیخته با خرد ورزی و بردباری برای کمک به کمال خلق خدا و مشابه کار انبیاء عنوان کرد.

متن کامل  پیام سرپرست دانشگاه فرهنگیان:

 با عرض سلام و خوش آمد گویی به مهارت آموزان ارجمند و خسته نباشید به خاطر پشت سر گذاشتن دوره آموزشی فشرده، که در همین طلیعه کلام تاکید می کنم که دوره آموزشی این چنینی و با این درجه از فشردگی جزء برنامه ما نبوده و تحت تاثیر محدودیت ها و عوامل بیرونی و  پیرامونی این اتفاق افتاده که شما را هم آزرده است.

اما لطف در این بوده که کار را یکسال به تاخیر نینداختیم و در نتیجه شما عزیزان  یکسال زودتر به شغل مورد نظر دست پیدا می کنید و شاغل می شوید.

همین جا می خواهم وارد بحث اصلی خودم شوم اینکه آیا واقعا آنچه تحت عنوان شغل و شاغل نام برده میشود درباره معلمی صادق است و آیا امر معلمی که شما قرار است به آن انشاالله مفتخر شوید شغل است؟ البته می دانم بخصوص برای شما مخاطبان فرهیخته و فهیم، این سوال کلیشه ای و ملال آور جلوه می کند؟ اما در بحث خودم چاره ای نمی بینم جزء این که به این پرسش هرچند کلیشه ای بپردازیم؟

خاضعانه عرض می کنم که نازلترین سطح و معمولی ترین وجه معلمی، وجه شغلی آن است. معلمی کردن یعنی از خود برای تعالی دیگران مایه گذاشتن. این که ماهیتا با شغل و با مفهوم شغل نمی تواند سازگار باشد؛ به هدف کسب درآمد و تامین معیشت نبایستی وارد حرفه معلمی شد که اگر بشویم آن را به پایین ترین سطح و معمولی ترین وجه تنزل داده و فروکاستیم.

البته در تعلیم و تربیت مدرن، هرکس به این کار یعنی کار معلمی به طور حرفه ای بپردازد دولت مکلف است که معیشت او را تامین کند که این همان وجه معمولی و نازل شغلی، حرفه معلمی است؛ که البته در کار هست. اما حقیقت معلمی یعنی به تعبیر بنده ایثار و عشق آمیخته با خردورزی و بردباری برای کمک به کمال خلق خدا؛ که به همین خاطر است که گفته می شود با کار انبیاء شباهت دارد.

ولی این بحث که آیا وجه شغلی، مادی و معیشتی هم دارد یا ندارد هم این جا قابل پیگیری است، در کار انبیاء البته وجه مادی وجود ندارد و اجر و مزدی در کار نیست ولی در کار معلمی اجر و مزد است اما مهم این است که آن وجه اشتراک حقیقی، جدی و عمیقی که بین ماهیت و حقیقت کار انبیاء با معلمی وجود دارد تحت تاثیر این وجه افتراق و یا تفارق قرار نگیرد. این وجه تفاوت که عبارت است از برخورداری معلمین در عصر جدید از وجه مادی، شغلی و معیشتی بر آن وجه اصلی و حقیقی سایه نیندازد و بر آن غلبه نکند. این اتفاق اگر بیفتد و کسی بخاطر وجه شغلی و با هدف وجه معیشتی وارد حرفه معلمی شود البته همان فرو کاستن و قدر ندانستن است.  

ممکن است سوال شود این حرف ها کلیشه ای و شعاری است و آیا مابه ازای واقعی و بیرونی هم دارد یا ندارد؟ حتما دارد، اگر به دنبال نماد، اسوه و نمونه معاصر و موثر می خواهید بگردید پیشنهاد می کنم در احوالات دکتر غلامحسین شکوهی که اخیرا به رحمت خدا رفتند قدری تامل کنید تا ببینید برای آنچه که در باب معلمی و هویت و حقیقت معلمی مطرح کردم  می توان مصادیق بیرونی و عینی هم پیدا کرد یا نه؟

کتاب "شکوه معلمی" که اخیرا به مناسبت رحلت ایشان منتشر شده و همچنین کتاب " شوق معلمی " کتاب های کوچکی و خواندنی است که توصیه می کنم حتما برای یافتن نمونه و نماد معاصر و موثر در وجود دکتر غلامحسین شکوهی و تصدیق  عرض بنده بگیرید و بخوانید.

 در دانشگاه فرهنگیان که شما عزیزان دانش آموختگان و نمایندگان آن محسوب می شوید و به نمایندگی از دانشگاه پا به عرصه مدرسه و کلاس درس می گذارید. ما به شما به چشم عاملان تحول و تعالی مدرسه نگاه می کنیم.

شعار استراتژیکی که دانشگاه فرهنگیان برگزیده همین است که بایستی تبدیل شود به عامل تحول و تعالی در نظام تعلیم و تربیت؛ چگونه؟ به دست دانش آموختگان، به دست امثال شما.

تلاش ما هم در این دوره  این بوده که برای تمهیدمقدماتِ چنین اتفاقی تلاش کنیم؛ می دانیم که در این زمینه کاستی هایی هم وجود داشته که در طلیعه عرایضم به آن اشاره شد.

اما سه نکته نخست آنکه یقین داشته باشید دانشگاه در حد وسع خود کوشیده و همکاران نیز در حد نهایت توان خود تلاش کردند.

دوم برای اینکه شما به عنوان نماینده دانشگاه فرهنگیان عامل تحول و تعالی در مدرسه شوید، بر توانمندی های پیشینی شما عزیزان حساب می کنیم، شما گروه ویژه ای هستید و معرف و نماینده اولین گروهی که با یک روش متفاوت از بین دانش آموختگان و فرهیختگان جامعه جلب و جذب به حرفه معلمی می شوید، حتما آورده ها، داشته ها و سرمایه های پیشین ( پیش از ورود به داشگاه) شما برای ما بسیار امیدوار کننده است و تحقق آن هدف را آسانتر و ممکن می کند.

و نکته سوم که  بر می گردد به دلیلی که شما اینجا اجتماع کردید، برای مولفه فرهنگی دوره مهارت آموزی؛ این برنامه فرهنگی را به چشم اقدامی مکمل و جبرانی نگاه کنید که باز هم نشان از عزم خلل ناپذیر و خستگی ناپذیر همکاران ما در دانشگاه فرهنگیان دارد، برای اینکه پیش از این که شما دانشگاه را ترک کنید بهتر توانسته باشیم برای نیل به هدف تمهید مقدمات کرده باشیم.

انشاالله که این دوره بتواند موجب جلب رضایت بیشتر شما از دانشگاه شود و نگاه مثبت جمع بیشتری از شما را ارزانی دانشگاه فرهنگیان کند.

مضمونی که برای دوره فرهنگی شما انتخاب شده " معلم به مثابه مربی" است که تقاضا می کنم این مضمون را در طول دوره حیات حرفه ای و طول دوره خدمت خود مورد توجه جدی قرار داده و آن را نصب العین خود قرار دهید. درباره آن بیاندیشید و پیرامون آن تامل کنید تا بتوانید از قِبل تامل در این مضمون و اندیشیدن به لوازم آن حقیقتا در نقش عامل تحول و تعالی که انتظار جامعه خصوصا جامعه تعلیم و تربیت از شما است ایفاء ی نقش کنید.

 

                                                                                                                                        دعای خیر ما بدرقه راه شما