آداب تعلیم و تربیت در قرآن
قرآن برای تعلیم و تعلم آداب خاصی را بیان می&zwnjکند. در مسئله تعلیم قرآن به مسئله مهم و اساسی تعهد اشاره می&zwnjکند و بیان می&zwnjدارد که تعلیم کننده باید با متعلم شرط کند که بر پایه و اساس دانش عمل نماید و متعهد گردد تا از دانش خود به خوبی و درستی بهره گیرد. بر همین پایه است که هاروت و ماروت دو فرشته الهی در زمان حضرت سلیمان (ع) برای آموزش متعلمان از ایشان می&zwnjخواهد که متعهد گردند تا از دانش خویش در راستای اهداف نادرست بهره نگیرند و آن را برای اهداف سازنده و مفید به کار گیرند. (بقره آیه
قرآن برای تعلیم و تعلم آداب خاصی را بیان میکند. در مسئله تعلیم قرآن به مسئله مهم و اساسی تعهد اشاره میکند و بیان میدارد که تعلیم کننده باید با متعلم شرط کند که بر پایه و اساس دانش عمل نماید و متعهد گردد تا از دانش خود به خوبی و درستی بهره گیرد. بر همین پایه است که هاروت و ماروت دو فرشته الهی در زمان حضرت سلیمان (ع) برای آموزش متعلمان از ایشان میخواهد که متعهد گردند تا از دانش خویش در راستای اهداف نادرست بهره نگیرند و آن را برای اهداف سازنده و مفید به کار گیرند. (بقره آیه 102)
افزون بر این میتوان به آداب دیگری که قرآن بدان تأکید کرده است اشاره نمود. از جمله میتوان به آداب زیر اشاره کرد:
1- اجازه؛ از آداب تعلم آن است که متعلم و شاگرد از معلم خویش برای یادگیری اجازه بگیرد؛ چنان که حضرت موسی (ع) در هنگام تعلم دانش لدنی الهی از عالم ربانی اجازه گرفته و میفرماید: «هل اتبعک علی ان تعلمن مما علمت رشد؛ آیا میتوانم برای دستیابی به دانش رشدی که به تو آموخته شده است از تو پیروی نمایم». (کهف آیه 66) بنابراین نمیتوان بدون اجازه در دروس استادان شرکت کرد؛ زیرا برای کسب هر دانشی شرایطی لازم و ضروری است که استاد و معلم میتواند با آزمون و یا روشهای دیگر آن را به دست آورد.
2- دوری و اجتناب از شتاب و عجله؛ شاگردان نباید پیش از پایان آموزش هر درس و یا هر دانشی در پرسش شتاب کنند؛ زیرا بسیاری از پرسشها در هنگام تعلیم استاد و معلم به خودی خود پاسخ داده میشود و در یک فرآیند طبیعی پرسشی باقی نمیماند؛ تعجیل و شتاب موجب میشود تا معلم ناچار شود مسئلهای که میبایست در جایگاه خود طرح و تبیین گردد را پیشتر بیان کند و آموزش درست را با مشکل و خلل مواجه سازد و یا به پرسشها پاسخ ندهد که موجبات کدورت و یا برداشتهای نادرست دیگر از سوی شاگردان را سبب میشود. بنابراین شایسته و بایسته است که شاگردان در هنگام تعلیم از شتاب و تعجیل دوری و اجتناب ورزند و پرسشهای خود را به وقت دیگری واگذارند. این مسئله در حقیقت به معنای شکیبایی و صبر است (کهف آیه 66 و 69 نیز 70)
3- احترام؛ یکی دیگر از آداب تعلم آن است که شاگردان حق استاد را مراعات نموده و از احترام و تکریم وی کوتاهی نکنند. اجازه گرفتن، پاسداشت عمل و سخن استاد، پیروی از بیانات و دانش آموخته شده، عدم تعجیل در پرسشگری و یا اموری از این دست در حقیقت بیان دیگری از تکریم و احترام به استاد و معلم است. (کهف آیه 66)
4- اطاعت و پیروی؛ از دیگر آداب تعلم اطاعت از استاد است؛ اگر شاگرد از استاد پیروی نکند نمیتواند به درستی به دانش دست یابد و در نتیجه دانشی را یا کسب نخواهد کرد و یا به طور ناقص کسب میکند. اگر استاد و معلم به چیزی دستور داد میبایست به طور دقیق بر پایه آن عمل کرد و عصیان نورزید. البته این به شرطی است که شاگرد استادی کامل را انتخاب کرده باشد و در غیر این صورت میبایست عقل و شرع را معیار قرار دهد و جز در معصیت خالق و پروردگار از استاد پیروی کند؛ زیرا هدف از تعلم دستیابی به دانش رشد و کمال است و این با معصیت و عمل خلاف شرع ممکن نمیشود. (کهف آیات 66 و 69)
5- توکل؛ واگذاری امور به مشیت الهی از آداب تعلم است که از آن به توکل یاد میشود. برخی از دانشها ممکن است به جهت تفاوت استعدادها و ظرفیتها برای شخصی دور از دسترسی باشد، با این همه توکل موجب میشود تا امید به دستیابی برای وی فراهم گردد و خداوند به عنایت و توفیق خود وی را به مقامی رساند که ظرفیت و شرایط کسب آن دانش را به دست آورد. (کهف آیات 66 و 69)
6- تذکر و یادآوری؛ از دیگر آداب تعلم آن است که دشواریهای تعلم هر دانشی به شاگردان گوشزد شود تا دانشآموز با توجه به ظرفیت و توان خود آماده دریافت دانش گردد. (کهف آیه 67)
7- صبر و شکیبایی؛ این مسئله از آداب مهم تعلم است؛ زیرا آدمی در شرایط سخت و دشوار، ناشکیبایی کرده و از ادامه دانشآموزی منصرف میشود. از این روست که شاگردان میبایست صبر و شکیبایی را پیشه خویش سازند و در دانشآموزی از عجله اجتناب کنند و خواهان آن نشوند که زود به هدف دست یابند بدون آن که فرآیند دانشآموزی را به کمال گذرانده باشند. (کهف آیات 60 و 66 و 39)