سعادت بشر در علم همراه با تربیت است
  از بیانات بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران امام خمینی (ره) در دیداربا گروهی از دانشجویان مراکز تربیت معلم شیراز، اصفهان، اراک و یزد (59/10/18):   آنها که گمان می&rlmکنند که مدارس باید علم در آن باشد و دیگر کاری به این مسائل نداریم، باید متخصصین باشند، ساده اندیشند آنها. ساده &rlmاندیشی است که انسان گمان کند که یک معلمی که انحراف دارد، معلّمی که یا طرف شرق است و یا طرف غرب، یا تربیت شرقی دارد یا تربیت غربی،آن را ما معلم قرار بدهیم از برای این فرزندانی که نفوسشان مثل آی
از بیانات بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران امام خمینی (ره) در دیداربا گروهی از دانشجویان مراکز تربیت معلم شیراز، اصفهان، اراک و یزد (59/10/18):
آنها که گمان میکنند که مدارس باید علم در آن باشد و دیگر کاری به این مسائل نداریم، باید متخصصین باشند، ساده اندیشند آنها.
ساده اندیشی است که انسان گمان کند که یک معلمی که انحراف دارد، معلّمی که یا طرف شرق است و یا طرف غرب، یا تربیت شرقی دارد یا تربیت غربی،آن را ما معلم قرار بدهیم از برای این فرزندانی که نفوسشان مثل آینه صیقلی است. و هرچه در او وارد بشود میپذیرد.
ساده اندیشی است که ما جوانهای خودمان را به دست معلمی بدهیم که به طرف شرق میرود و بچه های ما را شرقی کند، یا به طرف غرب میرود و بچه های ما را غربی کند.
ساده اندیشی است که ما گمان کنیم که فقط تخصص، میزان است و علم، میزان است.
علم الهی هم میزان نیست.
علم توحید هم میزان نیست.
علم فقه و فلسفه هم میزان نیست. هیچ علمی میزان نیست.
آن علمی میزان است و آن علمی برای بشر سعادت است که تربیت در او باشد،
که او از مربّی القا شده باشد،
از کسی که تربیت الهی شده است القا بشود به بشر.
آن اگر در همۀ مدارس ما ـ چه مدارس علوم اسلامی و چه مدارس علوم دیگر ـ اگر در همۀ آنها این معنا باشد و انحراف در کار نباشد و استقامت باشد، چندی نمیگذرد که همۀ جوانهای ما که امید آتیه این مملکت هستند، همه اصلاح میشوند.
و همه نه شرقی و نه غربی بار می آیند، و همه بر صراط مستقیم واقع میشوند.
ساده اندیشی است که ما گمان بکنیم که کافی است برای ما اینکه یک اشخاصی باشند دارای علم، اشخاصی باشند که علم داشته باشند و تربیت، و لااقل علم داشته باشند و انحراف نداشته باشند.
فرضاً که ما بخواهیم که علم را رواج بدهیم و از علم علما استفاده کنیم، باید علمی باشد و لااقل انحراف نباشد، کار نداشته باشد به شرق و غرب.
این طور نباشد که معلّمین ما و مربّیهای جوانهای ما، تربیت مسکو شده باشند یا تربیت واشنگتن.
ساده اندیشی است که ما گمان کنیم که باید همۀ اینها که تخصص دارند هر طوری میخواهند باشند.
باید بیایند و ما از آنها استفاده کنیم.
استفاده نمیتوانیم بکنیم اگر مرض ظاهری ما را یک متخصص خوب بکند، امراض باطنی برای ما ایجاد میکند، از یک مرض کم به یک مرض بزرگ، از یک مرض کوچک به یک مرض بزرگ ما را میکشاند.
باید توجه داشته باشیم ما به همۀ مسائل.
همین حزب بعثی را که ملاحظه میکنید که الآن مبدأ این همه گرفتاری برای کشور ما و برای کشور مُسْلمِ عراق ایجاد کرده است، و برای آنجا بیشتر از اینجا ایجاد کرده است.
اینها همین ها هستند که بسیاریشان متخصصند، و بسیاریشان دانشگاه رفته و از دانشگاه بیرون آمده اند، لکن تربیت نداشتند، تزکیه نداشتند.
اگر علم باشد و تزکیه نباشد، هم آن رژیم سابق پیش میآید و هم این رژیم صدام.
اگر ما تزکیه نکنیم خودمان را و چنانچه همراه با علم، تزکیه نباشد؛ کشور ما هم کشیده میشود به همان طرفها و ما هم صدام خواهیم شد.
باید تربیت شما، تربیت معلم، یک تربیت اسلامی باشد، یک تربیت انسانی باشد، یک تربیت در صراط مستقیم باشد.
والاّ تربیت مسکو را نمیتوانیم بپذیریم و تربیت واشنگتن را هم نمیتوانیم بپذیریم.