Sorry! your web browser is not supported;

Please use last version of the modern browsers:

متاسفانه، مروگر شما خیلی قدیمی است و توسط این سایت پشتیبانی نمی‌شود؛

لطفا از جدیدترین نسخه مرورگرهای مدرن استفاده کنید:



Chrome 76+ | Firefox 69+

حضرت آیه الله خامنه ای(مدظله العالی): انتظار فرج، انتظار دست قاهر قدرتمند الهى ملکوتى است که باید بیاید و با کمک همین انسان ها، سیطره ى ظلم را از بین ببرد و حق را غالب کند و عدل را در زندگى مردم حاکم کند و پرچم توحید را بلند کند؛ انسان ها را بنده ى واقعى خدا بکند، باید براى این کار آماده بود.

بشر در انتظار است! در انتظار چه چیزی؟! در انتظار یک تغییر! در انتظار یک حادثه و رویداد! چرا بشر در انتظار است؟! چرا بشر انتظار یک واقعه را می کشد؟! کدام واقعه بشریت را این چنین منتظر خود کرده است؟! بشر در انتظار چیست؟! این همان پرسش بسیار با اهمیتی است که خردمندان آگاه از موجودیت انسان و صاحب نظران اقوام و ملل، از آغاز تاریخ بشری تاکنون همواره برای خود و دیگر انسان های عاقل و اندیشمند مطرح کرده اند! امّا انگیزه ی این پرسش های مهم در عواملی خلاصه می شود که می توان آن ها را بدین صورت مطرح

بشر در انتظار است! در انتظار چه چیزی؟! در انتظار یک تغییر! در انتظار یک حادثه و رویداد! چرا بشر در انتظار است؟! چرا بشر انتظار یک واقعه را می کشد؟! کدام واقعه بشریت را این چنین منتظر خود کرده است؟!

بشر در انتظار چیست؟!

این همان پرسش بسیار با اهمیتی است که خردمندان آگاه از موجودیت انسان و صاحب نظران اقوام و ملل، از آغاز تاریخ بشری تاکنون همواره برای خود و دیگر انسان های عاقل و اندیشمند مطرح کرده اند! امّا انگیزه ی این پرسش های مهم در عواملی خلاصه می شود که می توان آن ها را بدین صورت مطرح نمود!

انگیزه ی پرسش!

اولین انگیزه برای طرح چنین پرسشی، عدم رضایت از وضع موجود است. این عدم رضایت، دامن گیر اغلب مردم جوامع است که از مشاهده ی پایمال شدن حقوق انسان ها و تجاوز و بی عدالتی هایی که گریبان گیر اکثریت آنان است و ایشان را به سختی می فشارد، ناشی می شود. احساس ناگوار در نابسامانی های زندگی بشری او را به فرداهایی متمایل می سازد که از ناملایمات رهایی یابد. پس او در انتظار فرداهایی روشن و به دور از ناگواری هاست.

عمر من شد در پی فردای من                     وای از این فردای ناپیدای من

انگیزه ی دوم انتظار بشر، عدم رضایت تکاملی اوست. بسیاری از تکامل یافتگان بشری در هر زمانی که زندگی کنند و در هر موقعیتی از فرهنگ و تمدن بشری که قرار بگیرند، موقعیتی بالاتر از آن را می جویند و به وضع موجود قناعت نمی کنند! پس ایشان نیز به دنبال فردایی روشن هستند که انتظارش را می کشند.

انتظار مقدس!

گروه دیگر، به علت عدم رضایت مقدس، انتظار می کشند. ایشان انگیزه ای عالی تر از دو گروه دیگر دارند؛ زیرا انسان دارای استعدادها و قوا و سرمایه های وافر و خیره کننده است، هیچ وضع و موقعیتی او را نمی تواند اشباع کند. اگر چه عالی ترین فرهنگ ها و تمدن ها و جوامع را برای خود تهیه کرده باشد. زیرا عظمت وجود خود را در حدی می بیند که هیچ چیزی نمی تواند او را احاطه و اشباع کند. از طرف دیگر هیچ گونه پیشرفت و گسترش علمی و سلطه ای در این کیهان بزرگ نتوانسته است او را به موقعیتی که خود برای خود ساخته است، قانع کند.

این عدم قناعت ریشه در گرایش انسان به ماورای طبیعت و فطرت او دارد.

انسان با این عامل عدم رضایت مقدس همواره در انتظار روزهای خدایی و الهی به سر می برد.

روزنه ی امید!

بنابر این با هر انگیزه ای که باشد، بشریت همواره در انتظار فردا و فرداهایی روشن تر از امروز است؛ فرداهایی بدور از ناملایمات و ناگواری ها، فرداهایی برای پیشرفت و تکامل بهتر، و فرداهایی که رنگ خدا داشته باشد. پس همه ی بشریت به نوعی امید و انتظار دارند. به طور کلی افراد بشر، با امید به حقیقتی زندگی می کنند که ساخته ی او و طبیعت نمی باشد، بلکه ما فوق او و طبیعت است!

براین اساس، بشر با هر انگیزه ای از پرسش که باشد، به دنبال روزنه ی امید به آینده است و بر این اساس، ادامه ی حیات می دهد. این آینده ی امید بخش و آرمانی در افق او ترسیم می گردد و او را به سوی فردایی روشن تر از امروز می کشاند. پس بشریت منتظر است. منتظر یک فردای روشن به دور از همه ی بی عدالتی ها و بی تکاملی ها و نقص ها و در یک کلام بی خدایی ها!

تجلّی امید بشریت!

چه کسی می تواند این امید و آرمان بشریت را تحقق بخشد؟ و بشریت باید منتظر چه کسی و یا چه چیزی باشد؟! بی شک انسان ها در انتظار کسی هستند که آن فردای روشن و پر امید را برایشان به ارمغان آورد. مصلح آخرالزّمانی بشریت، کسی است که بی عدالتی ها و ناگواری ها را سامان می بخشد و نیز همه ی عوامل نقص و موانع تکامل را بر طرف می سازد و راه های تکامل و خود شکوفایی را نشان می دهد و فراهم می سازد تا همه رشد یابند. او کسی است که عدم رضایت مقدس بشریت را نیز پاسخ می گوید و خود را بقیّة الله می نامد؛ از این رو حضرت قائم (عجل الله تعالی فرجه الشریف) می تواند همان تجلّی تامّ و کامل امید بشریت به فردای روشن تاریخ باشد که با هر انگیزه ای انتظار را تجربه می کند!

 

گلچینی از بیانات رهبر معظم انقلاب اسلامی در مورد امام زمان(عج)

دفتر حفظ و نشر آثار حضرت آیت الله العظمی خامنه ای به مناسبت فرارسیدن نیمه شعبان و سالروز ولادت حضرت ولیعصر (عج) گلچینی از بیانات آیت الله خامنه ای را در مورد حضرت ولی عصر ارواحنا له الفداء منتشر کرده است:

این، آینده ى قطعى شماست

ملت ایران به فضل پروردگار، با هدایت الهى، با کمک هاى معنوى غیبى و با ادعیه ى زاکیه و هدایت هاى معنوى ولى الله الاعظم ارواحنافداه خواهد توانست تمدن اسلامى را بار دیگر در عالم سربلند کند و کاخ با عظمت تمدن اسلامى را برافراشته نماید. این، آینده ى قطعى شماست. جوانان، خودشان را براى این حرکت عظیم آماده کنند. نیروهاى مؤمن و مخلص، این را هدف قرار دهند.

دیدار ایثارگران 29/05/1376

قبل از فرج، آسایش و راحت طلبى و عافیت نیست!

قبل از دوران مهدى موعود، آسایش و راحت طلبى و عافیت نیست؛ ... قبل از ظهور مهدى موعود(عج)، در میدان هاى مجاهدت، انسان هاى پاک امتحان مى شوند؛ در کوره هاى آزمایش وارد مى شوند و سر بلند بیرون مى آیند و جهان به دوران آرمانى و هدفىِ مهدى موعود(ارواحنافداه) روز به روز نزدیکتر مى شود؛ این، آن امید بزرگ است؛ لذا روز نیمه ى شعبان، روز عید بزرگ است.

دیدار با مردم قم 30/11/1370

حقیقت انتظار

انتظار، یعنى دل سرشار از امید بودن نسبت به پایان راه زندگى بشر. ممکن است کسانى آن دوران را نبینند و نتوانند درک کنند - فاصله هست - اما بلاشک آن دوران وجود دارد؛ لذا تبریک این عید - که عید امید و عید انتظار فرج و گشایش است - درست نقطه ى مقابل آن چیزى است که دشمن مى خواهد به وجود بیاورد.

ما آن وقتى مى توانیم حقیقتاً منتظر به حساب بیاییم که زمینه را آماده کنیم. براى ظهور مهدى موعود (ارواحنافداه) زمینه باید آماده بشود؛ و آن عبارت از عمل کردن به احکام اسلامى و حاکمیت قرآن و اسلام است. اولین قدم براى حاکمیت اسلام و براى نزدیک شدن ملت هاى مسلمان به عهد ظهور مهدى موعود (ارواحنا فداه و عجّل اللَّه فرجه)، به وسیله ى ملت ایران برداشته شده است؛ و آن، ایجاد حاکمیت قرآن است؛

دیدار به مناسبت میلاد حضرت مهدى (عج) 25/09/1376

باید زمینه را آماده کنید

مسأله ى ولادت حضرت مهدى عجّل اللَّه تعالى فرجه الشّریف، از این جهت هم حائز اهمیت است که مسأله ى انتظار و دوران موعود را که در مذهب ما، بلکه در دین مقدّس اسلام ترسیم شده است - دوران موعود آخرالزّمان؛ دوران مهدویت - ما به یاد بیاوریم، روى آن تکیه کنیم و بر روى آن مطالعه و دقّت و بحث هاى مفیدى انجام گیرد. شما باید زمینه را آماده کنى، تا آن بزرگوار بتواند بیاید و در آن زمینه ى آماده، اقدام فرماید. از صفر که نمى شود شروع کرد! جامعه اى مى تواند پذیراى مهدى موعود ارواحنافداه باشد که در آن آمادگى و قابلیت باشد، و الّا مثل انبیا و اولیاى طول تاریخ مى شود.

در دیدار با پاسداران 10/12/1368

دنیا را از عدل و داد پر مى کند و ظلم را ریشه کن مى سازد

خصوصیت مهدى موعود(عجل الله تعالى فرجه وارواحنافداه) در نظر مسلمانان این است که: «یملأ الله به الارض قسطا و عدلا کما ملئت ظلما و جورا». عدل و داد، استقرار عدالت در جامعه، از بین بردن ظلم از سطح زمین، خصوصیت مهدى موعود(عج) است. ... بشر به سمت آن چیزى حرکت مى کند که مظهر آن، وجود مقدس مهدى(علیه الصلاة و السلام و عجل الله تعالى فرجه الشریف) باشد و او کسى است که در احادیث متواتر وارد شده که دنیا را از عدل و داد پر مى کند و ظلم را ریشه کن مى سازد.

سخنرانى در خجسته سالروز ولادت امام زمان(عج) 22/12/1368

باید در آن جهت تلاش و کار کنیم

ما که منتظر امام زمان(عج) هستیم، باید در جهتى که حکومت امام زمان(علیه الاف التحیة و الثناء و عجل الله تعالى فرجه) تشکیل خواهد شد، زندگى امروز را در همان جهت بسازیم و بنا کنیم. البته، ما کوچکتر از آن هستیم که بتوانیم آن گونه بنایى را که اولیاى الهى ساختند یا خواهند ساخت، بنا کنیم؛ اما باید در آن جهت تلاش و کار کنیم.

مظهر عدل پروردگار، امام زمان(عج) است و مى دانیم که بزرگ ترین خصوصیت امام زمان(علیه الصّلاة و السّلام) - که در دعاها و زیارات و روایات آمده است - عدالت مى باشد: «یملأ اللَّه به الارض قسطا و عدلا».

رابطه ى قلبى و معنوى بین آحاد مردم و امام زمان(عج) یک امر مستحسن، بلکه لازم و داراى آثارى است؛ زیرا امید و انتظار را به طور دایم در دل انسان زنده نگه مى دارد.

دیدار اقشار مختلف مردم در روز نیمه ی شعبان 27/05/1387

مصداق وعده ی الهی

ما همین قدر مى دانیم که وجود مقدس امام زمان، مصداق وعده ى الهى است. همین قدر مى دانیم که این بازمانده ى خاندان وحى و رسالت، علم سرافراز خدا در زمین است. «السلام علیک ایها العلم المنصوب و العلم المصبوب و الغوث و الرحمة الواسعة وعدا غیر مکذوب».

...حجت خدا در بین مردم زنده است؛ موجود است؛ با مردم زندگى می کند؛ مردم را مى بیند؛ با آنهاست؛ دردهاى آن ها، آلام آن ها را حس می کند. انسان ها هم، آن هایى که سعادتمند باشند، ظرفیت داشته باشند، در مواقعى به طور ناشناس او را زیارت می کنند. او وجود دارد؛ یک انسان واقعى، مشخص، با نام معین، با پدر و مادر مشخص و در میان مردم است و با آن ها زندگى می کند. این، خصوصیت عقیده ى ما شیعیان است.

سخنرانى در سالروز میلاد امام عصر(عج) 11/12/1369

خواهد رسید...

دورانى خواهد رسید که قدرت قاهره ى حق، همه ى قله هاى فساد و ظلم را از بین خواهد برد و چشم انداز زندگى بشر را با نور عدالت منور خواهد کرد؛ معناى انتظار دوران امام زمان(عج) این است.

دیدار با مردم قم 30/11/1370

پیام انقلاب ما

بشریت که با عطش تمام منتظر امام زمان (عجل الله تعالى فرجه الشریف) است و مى خواهد مهدى موعود(عج) بیاید و چشم انتظار آن حضرت(عج) است، براى این است که او بیاید تا دنیا را از عدل و داد پر کند. این است آن پیامى که انقلاب اسلامى براى دنیا دارد و خودش هم متعهد و متکفل آن است.

دیدار با کارگزاران 17/10/1371

امیدى در دل بنى آدم

امام زمان (علیه سلام الله)، رمز عدالت و مظهر قسط الهى در روى زمین است. به همین جهت است که همه ى بشریت، به شکلى انتظار ظهور آن حضرت را مى کشند. ...موضوع امام زمان (عج الله تعالى فرجه الشریف)، با این دید، نه مخصوص شیعه و نه حتى مخصوص مسلمین است؛ بلکه انتظارى در دل همه ى قشرهاى بشر و ملت هاى عالم است. امیدى است در دل بنى آدم؛ که تاریخ بشریت به سمت صلاح حرکت مى کند. این امید، به بازوان قوت مى بخشد، به دل ها نور مى دهد و معلوم مى کند که هر حرکت عدالتخواهانه اى، در جهت قانون و گردش طبیعى این عالم و تاریخ بشر است.

دیدار مهمانان خارجى دهه ى فجر در روز نیمه شعبان 18/11/1371

تأثیر اعتقاد به ظهور حضرت(عج)

ملتى که به خدا معتقد و مؤمن و متکى است و به آینده امیدوار است و با پرده نشینان غیب در ارتباط است؛ ملتى که در دلش خورشید امید به آینده و زندگى و لطف و مدد الهى مى درخشد، هرگز تسلیم و مرعوب نمى شود و با این حرف ها، از میدان خارج نمى گردد. این، خصوصیت اعتقاد به آن معنویت مهدى (علیه آلاف التحیة والثناء) است. عقیده به امام زمان(عج)، هم در باطن فرد، هم در حرکت اجتماع و هم در حال و آینده، چنین تأثیر عظیمى دارد. این را باید قدر دانست.

دیدار در روز میلاد پر برکت حضرت ولى عصر(عج) 17/10/1374

زندگى بشر هم از آن جا به بعد است!

دنیاى سرشار از عدالت و پاکى و راستى و معرفت و محبت، دنیاى دوران امام زمان(عج) است که زندگى بشر هم از آن جا به بعد است. زندگى حقیقى انسان در این عالم، مربوط به دوران بعد از ظهور امام زمان(عج) است که خدا مى داند بشر در آن جا به چه عظمت هایى نایل خواهد شد.

خطبه هاى نماز جمعه ى تهران 26/01/1379

روز تحقق شعارها

شعارهایى که امام زمان علیه الصلاةوالسلام وعجل الله تعالى فرجه بر سر دست خواهد گرفت و عمل خواهد کرد، امروز شعارهاى مردم ماست؛ شعارهاى یک کشور و یک دولت است. ... این شعارها یک روز تحقق پیدا خواهد کرد.

بیانات در سالروز میلاد خجسته ى امام زمان (عج) 22/08/1379

فقط نشستن و اشک ریختن فایده ندارد!

امام زمان ارواحنافداه با اقتدار و قدرت و تکیه بر توانایى اى که ایمان والاى خود او و ایمان پیروان و دوستانش، او را مجهز به آن قدرت کرده است، گریبان ستمگران عالم را مى گیرد و کاخهاى ستم را ویران مى کند.

درس دیگر اعتقاد به مهدویت و جشنهاى نیمه ى شعبان براى من و شما این است که هر چند اعتقاد به حضرت مهدى ارواحنافداه یک آرمان والاست و در آن هیچ شکى نیست؛... اما این آرمانى است که باید به دنبال آن عمل بیاید. انتظارى که از آن سخن گفته اند، فقط نشستن و اشک ریختن نیست.

دیدار اقشار مختلف مردم به مناسبت نیمه ى شعبان در مصلاى تهران 30/07/1381

ما باید خود را براى سربازى امام زمان آماده کنیم

انتظار به معناى این است که ما باید خود را براى سربازى امام زمان آماده کنیم.. سربازى منجى بزرگى که مى خواهد با تمام مراکز قدرت و فساد بین المللى مبارزه کند، احتیاج به خودسازى و آگاهى و روشن بینى دارد... ما نباید فکر کنیم که چون امام زمان خواهد آمد و دنیا را پر از عدل و داد خواهد کرد، امروز وظیفه اى نداریم؛ نه، بعکس، ما امروز وظیفه داریم در آن جهت حرکت کنیم تا براى ظهور آن بزرگوار آماده شویم. اعتقاد به امام زمان به معناى گوشه گیرى نیست. ...امروز اگر ما مى بینیم در هر نقطه ى دنیا ظلم و بى عدالتى و تبعیض و زورگویى وجود دارد، اینها همان چیزهایى است که امام زمان براى مبارزه با آنها مى آید. اگر ما سرباز امام زمانیم، باید خود را براى مبارزه با اینها آماده کنیم.

دیدار اقشار مختلف مردم به مناسبت نیمه ى شعبان در مصلاى تهران 30/07/1381

بزرگترین وظیفه ى منتظران

بزرگترین وظیفه ى منتظران امام زمان این است که از لحاظ معنوى و اخلاقى و عملى و پیوندهاى دینى و اعتقادى و عاطفى با مؤمنین و همچنین براى پنجه درافکندن با زورگویان، خود را آماده کنند. کسانى که در دوران دفاع مقدس، سر از پا نشناخته در صفوف دفاع مقدس شرکت مى کردند، منتظران حقیقى بودند. کسى که وقتى کشور اسلامى مورد تهدید دشمن است، آماده ى دفاع از ارزشها و میهن اسلامى و پرچم برافراشته ى اسلام است، مى تواند ادعا کند که اگر امام زمان بیاید، پشت سر آن حضرت در میدانهاى خطر قدم خواهد گذاشت. اما کسانى که در مقابل خطر، انحراف و چرب و شیرین دنیا خود را مى بازند و زانوانشان سست مى شود؛ کسانى که براى مطامع شخصى خود حاضر نیستند حرکتى که مطامع آنها را به خطر مى اندازد، انجام دهند؛ اینها چطور مى توانند منتظر امام زمان به حساب آیند؟ کسى که در انتظار آن مصلح بزرگ است، باید در خود زمینه هاى صلاح را آماده سازد و کارى کند که بتواند براى تحقق صلاح بایستد.

دیدار اقشار مختلف مردم به مناسبت نیمه ى شعبان در مصلاى تهران 30/07/1381

یک حکومت صددرصد مردمى

...حکومت آینده ى حضرت مهدى موعود ارواحنافداه، یک حکومت مردمى به تمام معناست... امام زمان، تنها دنیا را پر از عدل و داد نمى کند؛ امام زمان از آحاد مؤمن مردم و با تکیه به آنهاست که بناى عدل الهى را در سرتاسر عالم استقرار مى بخشد و یک حکومت صددرصد مردمى تشکیل مى دهد

دیدار اقشار مختلف مردم به مناسبت نیمه ى شعبان در مصلاى تهران 30/07/1381

ناظر است و مى بیند!

امام زمان ناظر است و مى بیند. انتخابات شما را امام زمان دید؛ اعتکاف شما را امام زمان دید؛ تلاش شما جوان ها را براى آذین بندى نیمه ى شعبان، امام زمان دید؛ حضور شما زن و مرد را در میدان هاى گوناگون، امام زمان دیده است و مى بیند؛ حرکت دولتمردان ما را در میدان هاى مختلف، امام زمان مى بیند و امام زمان از هر آنچه که نشانه ى مسلمانى و نشانه ى عزم راسخ ایمانى در آن هست و از ما سر مى زند، خرسند مى شود. اگر خداى نکرده عکس این عمل بکنیم، امام زمان را ناخرسند مى کنیم. ببینید، چه عامل بزرگى است.

دیدار اقشار مختلف مردم به مناسبت نیمه ى شعبان 29/06/1384

این معنى انتظار فرج است

معناى انتظار فرج به عنوان عبارة أخراى انتظار ظهور، این است که مؤمن به اسلام، مؤمن به مذهب اهل بیت(علیهم السلام) وضعیتى را که در دنیاى واقعى وجود دارد، عقده و گره در زندگى بشر میشناسد... امام زمان (علیه الصلاة و السلام) براى اینکه فرج براى همه ى بشریت به وجود بیاورد، ظهور میکند که انسان را از فروبستگى نجات بدهد؛ جامعه ى بشریت را نجات بدهد؛ بلکه تاریخ آینده ى بشر را نجات بدهد. انتظار فرج یعنى قبول نکردن و رد کردن آن وضعیتى که بر اثر جهالت انسانها، بر اثر اغراض بشر بر زندگى انسانیت حاکم شده است. این معنى انتظار فرج است.

دیدار اقشار مختلف مردم به مناسبت نیمه ى شعبان 29/06/1384

   دست قاهر قدرتمند الهى

...انتظار فرج، انتظار دست قاهر قدرتمند الهى ملکوتى است که باید بیاید و با کمک همین انسانها سیطره ى ظلم را از بین ببرد و حق را غالب کند و عدل را در زندگى مردم حاکم کند و پرچم توحید را بلند کند؛ انسانها را بنده ى واقعى خدا بکند. باید براى این کار آماده بود... انتظار معنایش این است. انتظار حرکت است؛ انتظار سکون نیست؛ انتظار رها کردن و نشستن براى اینکه کار به خودى خود صورت بگیرد، نیست. انتظار حرکت است. انتظار آمادگى است. ...انتظار فرج یعنى کمر بسته بودن، آماده بودن، خود را از همه جهت براى آن هدفى که امام زمان (علیه الصلاة والسلام) براى آن هدف قیام خواهد کرد، آماده کردن. آن انقلاب بزرگ تاریخى براى آن هدف انجام خواهد گرفت. و او عبارت است از ایجاد عدل و داد، زندگى انسانى، زندگى الهى، عبودیت خدا؛ این معناى انتظار فرج است.

دیدار اقشار مختلف مردم در روز نیمه ی شعبان27/05/1387

دعاهایی که به توصیه امام زمان(عج) باید بخوانیم

توصیه به خواندن زیارت آل یاسین

امام زمان (علیه السلام) در توقیع شریفی می فرماید: «هرگاه خواستید به وسیله ی ما به خداوند بلند مرتبه توجه کنید و به سوی ما روی آورید، همانگونه که خداوند متعال فرموده است بگوئید: ... سلامٌ علی آل یاسین.... .» (1)

توصیه به خواندن دعای ندبه

یکی از بازرگانان اصفهانی که مورد اعتماد گروهی از دانشمندان بود، در عالم رؤیا به محضر امام زمان (علیه السلام) مشرف می شود و از ایشان می پرسد: «فرج شما کی خواهد رسید؟» می فرمایند: «نزدیک است، به شیعیان ما بگوئید دعای ندبه را روزهای جمعه بخوانند.» (2)

توصیه به خواندن دعای فرج

مرحوم شیخ طبرسی (ره) در کتاب «کنوز النجاح» نقل می کند: ابوالحسن محمد بن احمد بن ابی اللیث از ترس کشته شدن به قبر امام کاظم (علیه السلام) و امام جواد (علیه السلام) پناه آورد. در عالم رؤیا امام زمان (علیه السلام) را زیارت کرد. آن حضرت این دعا (دعای فرج) را به او تعلیم دادند و او به برکت خواندن آن، از کشته شدن نجات یافت.

توصیه به خواندن نماز شب، زیارت جامعه، زیارت عاشورا

در تشرف مرحوم سید احمد بن سید هاشم بن سید حسن موسوی رشتی (ره) که از مسافرت حج از قافله جدا می شود و راه را گم می کند، به او می فرمایند: «نافله (نماز شب) را بخوان تا راه را پیدا کنی.» او نماز شب را می خواند بعد به او می فرمایند: «زیارت جامعه را بخوان.» ایشان زیارت جامعه را از حفظ می خوانند. بعد می فرمایند: «زیارت عاشورا را بخوان.» او زیارت عاشورا را نیز از حفظ می خواند با تمام لعن و سلام و دعای علقمه، آنگاه او را سوار بر مرکب می کند و می فرماید: «چرا شما نافله نمی خوانید؟ نافله. نافله. نافله» و باز می فرماید: «چرا شما عاشورا نمی خوانید؟ عاشورا. عاشورا. عاشورا.» بعد می فرماید: «چرا شما زیارت جامعه نمی خوانید؟ جامعه. جامعه. جامعه.» سپس می فرماید: «اینها دوستان شما هستند که در کنار نهر آبی فرود آمده اند تا برای نماز صبح وضو بگیرند.» (3)

توصیه به خواندن صحیفه سجادیه

مرحوم مجلسی (ره) در کتاب «روضه المتقین» در شرح «من لا یحضره الفقیه» می گوید که در اوایل بلوغ در مسجد قدیم اصفهان میان خواب و بیداری حضرت صاحب الزمان (علیه السلام) را دیدم، گفتم: «مولای من! چون نمی توانم همیشه خدمت شما شرفیاب شوم کتابی به من عنایت کنید که همیشه به آن عمل کنم.» آن حضرت به واسطه شخصی نسخه ای از کتاب صحیفه سجادیه را به ایشان می دهند و بعد از مدتی به برکت وجود امام زمان (علیه السلام)، کتاب شریف صحیفه سجادیه اشتهار می یابد.(4) 

توصیه به خواندن زیارت امین الله

در تشرف مرحوم حاج علی بغدادی به محضر امام زمان (علیه السلام)، او می گوید: همراه با امام زمان (علیه السلام) داخل حرم مطهر امام کاظم (علیه السلام) و امام جواد (علیه السلام) شدیم و به ضریح مقدس چسبیدیم و بوسیدیم. بعد به من فرمود: «زیارت بخوان.» گفتم: «سواد ندارم.» فرمود: «برایت زیارت بخوانم؟» عرض کردم: «آری» فرمود: «کدام زیارت را می خواهی؟» گفتم: «هر زیارت که افضل است.» فرمود: «زیارت امین الله افضل است.» آنگاه مشغول به خواندن زیارت امین الله شدند.(5)

دعا برای فرج امام زمان (عج)

آقا میرزا محمدباقر اصفهانی (ره) می گوید که شبی در خواب گویا مولایم، حضرت امام حسن مجتبی (علیه السلام) را دیدم که به من فرمودند: «روی منبرها به مردم بگویید که توبه کنند و برای فرج حضرت حجت (عج) دعا نمایید و بدانید این دعا مثل نماز میت واجب کفایی نیست بلکه مانند نمازهای یومیه بر تمام مکلفین واجب است.» (6)

در تشرف مرحوم آیت الله حاج سید محمد فرزند آیت الله سید جمال الدین گلپایگانی، امام زمان (علیه السلام) فرمودند: «از علایم ظهور، فقط علامات حتمی مانده است و چه بسا آنها نیز در مدتی کوتاه به وقوع بپیوندند شما برای فرج من دعا کنید.»(7)

(1)   نجم الثاقب ، ص411

(2)    ملاقات با امام زمان(عج) ، ص45

(3)    نجم الثاقب ، ص 664

(4)    نجم الثاقب ، ص455

(5)    نجم الثاقب ، ص455

(6)    ملاقات با امام زمان(عج) ، ص 87

(7)    ملاقات با امام زمان(عج) ، ص 87

 

ولایت در زمان غیبت‏ حضرت ولى عصر(عج)

 آیت الله جوادی آملى

برهان عقلى بر ضرورت ولایت فقیه در عصر غیبت نظیر برهان بر نبوت و امامت است. زیرا آنچه که اثبات کننده نبوت عامه است، یکى نیاز بشر به قوانین الهى است، و دیگر نیاز به وجود فردى است که به دلیل مسانخت و هم جنسى با انسانها، ضمن اسوه بودن، توان تدبیر و اجراى همه قوانین الهى را داشته باشد. وگرنه اگر جامعه بشرى نیاز به قانون الهى نداشته باشد، و یا آن که قوانین الهى به تنهایى براى اداره زندگى اجتماعى، آنچنان که مقتضاى حیات انسانى است، کفایت نمایند، ضرورتى براى نبوت اثبات نخواهد شد.

دلیل مطلب این است که در صورت بی نیازی نسبت به قوانین الهى، دلیل ارتباط انسان با خداوند منتفى می ‏گردد، و در صورت کفایت قوانین الهى براى گذران حیات اجتماعى، راهى براى اثبات نبوت باقى نمی ‏ماند. زیرا اگر قوانین به تنهایى براى رفع حاجت‏هاى زندگى انسانى کفایت کنند، فرشتگان نیز مى‏توانند از راه الهام، عهده‏دار ابلاغ این قوانین گردند، به طورى که هر فرد صالحى به قانونى از قوانین الهى آشنا گردد. گرچه همین معنا به نوبه خود سهمى از نبوت محسوب می ‏گردد.

بنابراین سر این مطلب که نبى حتما باید انسانى از جنس دیگران باشد، این است که فرشته نه اسوه آدمیان است، و نه مدیر و مدبر امور اجتماعى انسان.

اثبات امامت عامه نیز با همان دو اصل یعنى احتیاج انسان به قوانین الهى، و نیاز به رهبرى اجتماعى است، زیرا هر چند که با رحلت پیامبر اسلام صلى الله علیه و اله و سلم تشریع قوانین الهى به اتمام می ‏رسد، لیکن بسیارى از عمومات و اطلاقات، تخصیص و یا تقیید یافته، و علم به آنها در نزد کسى است که به منزله جان نبى، در ارتباط باطنى با نبى اکرم صلى الله علیه و اله و سلم می ‏باشد. از این رو بعد از رحلت پیامبر نیاز به شخصى است که هم آگاه به قوانین اسلامى باشد، و هم عهده دار ولایت و سرپرستى اجتماع باشد.

و اما در زمان غیبت بعد از آن که بیان مقیدات و مخصصات شریعت نبوى به حد نصاب رسید، دیگر کمبودى در بخش قوانین احساس نمی ‏شود. لیکن این مقدار، جوامع انسانى را از انسان قانون شناس و امینى که عهده دار سرپرستى و اجراى قوانین باشد، بی ‏نیاز نمی ‏کند. این نیاز همان امرى است که ضرورت ولایت فقیه عادل مدیر و مدبر را در زمان غیبت امام زمان علیه السلام اثبات می ‏نماید.

از مقایسه مقدمات براهینى که بر نبوت و امامت عامه اقامه می ‏شود با آنچه که ضرورت ولایت فقیه را اثبات می ‏نماید، تفاوتى که در نتایج این براهین وجود دارد دانسته می ‏شود. زیرا در دو برهان اول یکى از دو اصلى که مثبت ضرورت نبوت و یا امامت است، احتیاج به اصل تشریع قوانین الهى و یا آگاهى و علم به خصوصیات این قوانین می ‏باشد، لیکن در برهان اخیر، با پایان گرفتن تشریع در طول حیات پیامبر اکرم صلى الله علیه و آله و سلم و با تبیین خصوصیات قوانین الهى توسط وارثان علوم نبوى، آنچه که این احتیاج را رفع می ‏کند حاصل است، از این رو تنها امرى که براى اثبات ولایت فقیه بدان تمسک می ‏شود، همان اصل دوم، یعنى نیاز به ولایت و رهبرى کسى است که ضامن اجراى قوانین باشد.

نتیجه متفرع بر این اصل این است که حوزه مسؤولیت ولایت فقیه همان گونه که در مباحث قبلى نیز بدان اشارت رفت، تنها در محدوده اجراى احکام است. در حالیکه نبى و امام علاوه بر اجرا، عهده‏ دار ابلاغ شریعت و یا تبیین مقیدات و مخصصات قوانین الهى نیز می ‏باشند. بنابراین هرگز به وسیله ولى فقیه، در احکام الهى حکمى افزوده و یا کاسته نمى‏شود. و اگر در مواردى حکم ولى فقیه، مقدم بر حلیت‏یک حلال و یا حرمت‏یک حرام مى‏باشد، این از باب تقیید یا تخصص حکم الهى نیست، بلکه از باب حکومت برخى از احکام الهى بر بعضى دیگر است.

به عنوان مثال حکم مرحوم میرزاى شیرازى به حرمت استعمال تنباکو به این بیان که: «الیوم استعمال تنباکو باى نحو کان در حکم محاربه با امام زمان - علیه السلام - است‏»، از باب تقیید و یا تخصیص قاعده حلیت نمی ‏باشد، بلکه به مصداق آیه شریفه «اطیعوا الله و اطیعوا الرسول و اولى الامر منکم‏» از باب حکومت‏ حکم خداوند مبتنى بر ضرورت اطاعت از اولى الامر، بر دیگر احکام الهى است.

حکومت‏ حکم به اطاعت از اولى الامر بر دیگر احکام، نظیر حکومت مفاد قاعده «المؤمنون عند شروطهم‏» یعنى نظیر حکومت وجوب رعایت‏ شروط بر احکامى است که محکوم به آنند، مانند اباحه خیاطت و کتابت که به شرط ضمن عقد ضرورت می ‏یابند. زیرا شخصى که در ضمن عقد لازم، کتابت را شرط می ‏کند، گرچه عملا مباحى را واجب می ‏نماید، لیکن به دلیل آن که دخالت و تصرف او در محدوده عمل است نه در محدوده قوانین، هرگز بر واجبى از واجبات الهى نمی ‏افزاید. از اینرو اگر شرطى از محدوده عمل تجاوز کند، و در حوزه قانون گذارى تصرف نماید، به دلیل مخالفت با مقتضاى کتاب و سنت، و تجاوز به حریم قانونگذارى باطل می ‏شود.

به عنوان مثال، اگر کسى در ضمن عقد لازم، شرط بر عمل به خیاطت و یا کتابت نکند، بلکه شرط حرمت‏یا وجوب این دو را نماید، بدین نحو که در ضمن عقد بگوید، به شرط آن که شما خیاطت را واجب بدانید، و یا آن که کتابت را حرام نمایید در این صورت، این شرط به دلیل ورود به منطقه قانونگذارى باطل مى‏باشد. مثال دیگرى که مى‏تواند تفاوت دخالت در محدوده عمل و تصرف در محدوده قانونگذارى را بیان کند، مثالى است که در مورد احکام ثانویه مطرح است. زیرا در مورد احکام ثانویه نیز اگر تصرفى واقع مى‏شود، در محدوده اجراء و عمل است نه قانونگذارى. مثلا بیمارى که راه علاجش منحصر به مصرف داروى نجس و حرام است، طبیب در هنگام تجویز دارو، هرگز نمى‏تواند به بیمار بگوید من این دواى آلوده را حلال مى‏کنم، چنانکه بیمار نیز نمى‏تواند حکم به حلیت آن دارو را از طبیب دریافت نماید. آنچه که طبیب و مریض بر آن ماذونند، بیان ضرورت مصرف دارو جهت صحت و دستور عملى به مصرف آن است.

ولایت ولى فقیه نیز همانند آنچه که در مساله شروط و یا در محدوده احکام ثانویه گفته شد می ‏باشد. فقیه جامع الشرائط هیچ گاه و در هیچ حالتى اذن دخالت در محدوده قانونگذارى را ندارد، بلکه آنچه که او انجام می دهد اجراى قوانین است. پس اگر قوانین در هنگام اجرا بدون تزاحم قابل عمل باشند، مطابق آن فرمان خواهد داد اما اگر اجراى قوانین به تزاحم منجر شد همان گونه که طبیب براى حفظ مصالح اشخاص، شرب داروى حرام را تجویز می ‏نماید، ولى فقیه نیز براى حفظ نظام اسلامى، بر انجام آنچه که اهم است دستور می ‏دهد، و در عین حال حکم هر واقعه براى غیر مورد تزاحم به همان حال اولى باقى، است، چنانکه حکم آن داروى حرام براى غیر مضطر، به حرمت اصلى خویش باقى است.

پس ضرورت ولایت فقیه به همان برهان که ضرورت نبوت و امامت عامه را اثبات می ‏کند، ثابت می ‏شود، با این تفاوت که آن برهان معروف، ضرورت نبوت و ولایت را از دو جهت، ولیکن ضرورت ولایت فقیه در عصر غیبت را از یک جهت اثبات می ‏نماید.

و به دلیل همین امتیاز است که عمومات و اطلاقات کتاب و سنت، و هم چنین مخصصات و مقیدات شریعت را از نبى اکرم صلى الله علیه و اله و سلم و اهل بیت عصمت و طهارت - علیه السلام - که وارثان علوم نبوى هستند اخذ می ‏نماییم، و حال آن که از غیر آن بزرگواران جز انتظار عمل به مقتضاى آنچه که از جانب آنان مقرر شده است، نداریم.

نکته ‏اى که در پایان این برهان، تذکر آن لازم است این است که آنچه از شواهد نقلى ذکر شد، از جهت تقریب مطلب به ذهن است، والا برهان عقلى محض، در صورتى که آمادگى ذهنى براى دریافت آن وجود داشته باشد نیازى به شواهد نقلى ندارد.

پرسش هایی پیرامون مسائل مهدویت

  گفت وگو با علامه سیدمحمدحسین طباطبایی(ره)

اثر آقای دلشاد تهرانی

اشاره:
متن حاضر حاصل پرسش و پاسخ هایی است که در زمینه مباحث مختلف مرتبط با موضوع مهدویت، با علامه سید محمدحسین طباطبایی(ره) صورت گرفته و در کتاب در محضر علامه طباطبایی گرد آمده است.

اثر اعتقاد به امام غائب
*اعتقاد به امام غائب چه اثری در تفکر فلسفی و اخلاقی و بالاخره، تمام زندگانی معنوی انسان دارد؟

پاسخ: شیعه در اثبات امام غائب مهدی علیه السلام و اعتقاد بوجودش تنها نیست، بلکه از طریق اهل سنت نیز روایات بیشماری در این باب، موجود است، بطوری که به آسانی می توان دعوی تواتر آنها را نمود.
حدیث المهدی من ولدی از کلمات جامع نبی اکرم، و یکی از روایات قطعیه الصدور می باشد، که همه فرق و طبقات مسلمین، روایت کرده و پذیرفته اند، و در روایات زیادی از طریق فریقین (خاصه و عامه) تصریح به اسم و اسم پدر او نیز شده، و به روشنی بیان گردیده که او پسر امام یازدهم شیعه اثنی عشری می باشد.
منظور از این سخن این نیست که به اثبات عقیده ای از عقاید شیعه اثنی عشری پرداخته، و مخالفین شیعه را به این اعتقاد مذهبی ملزم سازیم، بلکه منظور این است که اثری که شیعه از تصور امام غائب و اعتقاد بوجود وی دریافت می کند، و استفاده معنوی که از این راه عایدش می شود، پس از گذشتن دو قرن و نیم از هجرت پیغمبر اسلام(ص) شروع نمی شود. بلکه پیغمبر اسلام با بیان صریح و اخبار قطعی خود، به مهدی موعود، پیش از موسم ولادتش آن حالت معنوی را که با اعتقاد به مهدی در باطن یک نفر مسلمان واقع بین جلوه گر می شود، در نفوس عموم اهل اسلام به وجود آورده، و در مسیر معنوی، مورد استفاده شان قرار داده است.
و به عبارت دیگر، روشی که اسلام به منظور تأمین سعادت واقعی بشر، برای پیروان خود تعیین کرده (یعنی روش ممزوج از اعتقاد و عمل) بنحوی است که بدون اعتقاد به ظهور مهدی اثر واقعی کامل خود را نمی تواند ببخشد.
تصور ظهور مهدی، در ردیف تصور وقوع قیامت می باشد، و چنانکه اعتقاد به پاداش عمل، یک نگهبان داخلی است که بهرکار نیکو امر و از هر کار بد نهی می کند، همچنین اعتقاد به ظهور مهدی، نگهبان دیگری است که برای حفاظت حیات درونی پیروان واقع بین اسلام گماشته شده است.
توضیح اینکه: ما با یک نظر کلی که به جهان آفرینش افکنیم، می بینیم، که هر نوعی از انواع مختلف آفرینش، از نخستین روز پیدایش متوجه آخرین مقصد کمالی و هدف نوعی خود بوده، و با نیروی مناسب وی که مجهز است، برای رسیدن به این هدف، بی آنکه کمترین سستی و خستگی از خود بروز دهد، مشغول تلاش و تکاپو می باشد.
دانه گندمی که شکافته شده، و نوک سبزی بیرون می دهد، از همان وقت متوجه بوته گندم کاملی است که پر از سنبلهای افشان می باشد.
و هسته درختی که شروع بروئیدن می کند، به سوی درخت کاملی، پراز میوه، عازم است.
نطفه حیوانی که می خواهد جنین شود، هدفی جز اینکه از نوع مناسب خود، یک حیوان کاملی شود، ندارد، و به همین قیاس است موارد دیگر...
برخورد اسباب و علل مخالف و موافق، اگرچه بسیاری از این موجودات را، که چون قافلهای پیوسته بسوی مقصد خود در حرکتند، از وصول به مقصد کمالی، مانع می شود، و در نتیجه، بسیاری از آنها پیش از رسیدن به آرزوی تکوینی خود، از میان می روند.
ولی با این همه، هرگز نظام آفرینش، از رویه عمومی و دائمی خود دست برنداشته، و پیوسته سرگرم سوق پدیده های نو، بسوی کمالاتشان می باشد و در نتیجه، پیوسته از هر نوع، دسته ای به کمال و هدف تکوینی خود می رسند، و البته نوع انسانی از این حکم عمومی و نظم همگانی مستثنی نیست.
بی تردید، انسان، نوعی از انواعع موجودات است که نمی تواند بتنهایی زندگی نماید، و برای رسیدن به آرمان تکوینی خود، ناچار است در حال اجتماع و دسته جمعی بسر برده، هدف وجود خود را به دست آورد.
مشاهده حال جامعه های بشری، نیز این معنی را تاکید می کند، زیرا هرجامعه، از جامعه های بزرگ و کوچک انسانی، آرزویی جز این ندارد که در حال آرامش و صفا و ارتفاع موانع، زندگی کرده و بهره انسانی را از زندگی خود بردارند.
و نیز روشن است که جامعه بشری، تاکنون نتوانسته به این آرزوی خود جامه عمل بپوشاند. و از طرف دیگر نیز، دستگاه آفرینش، از رویه خود دست بردار نبوده و هم از دست ساخته های خود، عاجز و زبون نخواهد شد.
این نظر عقلی بما نوید قطعی می دهد که عالم بشریت یک روز ایده آلی، در پیش دارد، که سرتا پا سعادت و خوشبختی و کامیابی بوده و در وی همه خواسته های فطری انسانی که در نهاد این نوع رسم شده برآورده خواهد شد.
و نیز می دانیم که انسانیت هرگز به یک چنین محیط پاک و نورانی نایل نخواهد شد، جز در سایه واقع بینی و حق پرستی که در اثر آن، حس خودخواهی و سودپرستی، و رذایل دیگری که موجب به هم خوردن آرامش جامعه، و اختلال زندگی فرد می باشد، از درون مردم رخت بربسته، و جلوه های نهاد پاک یک انسان فطری و طبیعی دست نخورده، جایگزین آنها شوند.
نتیجه، بیان گذشته، این است که در سیر همین زندگی اجتماعی انسانی خودمان، روزی فراخواهد رسید که سعادت کامل اجتماعی انسان را صدردصد تضمین کرده، و در آن روز، عموم افراد، در سایه واقع بینی و حق پرستی، خوشبختی واقعی خود را به دست آورده، و در مهد امن و امان مطلق و بی مزاحمت هرگونه ناملایمات فکری، بسر خواهند برد.
قرآن مجید، نیز همین نظر عقلی را تایید نموده، در جندین جا مژده چنین روزی را به اهل حق و حقیقت می دهد، می گوید: چنانکه به انبیای سلف خبر دادیم، سرانجام دنیا بکام اهل تقوی خواهد بود، روزی خواهد رسید که معبود دیگری جز خدای یگانه در محیط بشریت خودنمایی نکند و جز دین و آیین حق در عالم انسانی حکومت ننماید و نشانی از رذایل اجتماعی نماند.
سنت قطعیه، یعنی اخبار نبی اکرم و اهل بیت او نیز، همین معنی را مشروحاً بیان کرده، و این دوره انسانی آغشته به سعادت را، روز ظهور و پس از ظهور مهدی معرفی می نماید.
خلاصه اینکه، دعوت اسلامی، از همان روزهای نخستین پیدایش خود، گوش پیروان خود را از راه کتاب و سنت (عقل هم که موافق بود) به این مطلب پر کرده و ذهنشان را با این معنی آشنا می ساخت که:
روش اسلام (یعنی اجبات ندای وجدان و نهاد خدادادی که به متابعت حق، در اعتقاد و عمل ترغیب می کند) متابعت یک حقیقت زنده، و یک نیروی شکست ناپذیر غیبی است، که پیوسته جامعه بشری را به سوی سعادت رهبری می نماید، و حتماً روزی خواسته خود را فعلیت داده و جامه عمل خواهد پوشانید.
هر فرد مسلمان باید این حقیقت را نصب العین خود قرار داده، و مانند روز روشن، در آن تردید نکند که جامعه اسلامی که او در آن زندگی می کند، چنانکه در باطن جز نورانیت و طهارت صفتی ندارد، روزی خواهد رسید که در ظاهر نیز چنین شده و تبدیل به یک جامعه بهشتی گردد و هر عیب و نقیصه ای که فعلا دارد، هر پلیدی و تیرگی که در گوشه و کنارش یافت می شود، تدریجاً یا دفعتا، از بین رفته و روزی تبدیل به نورانیت و طهارت خالص و سعادت و روحانیت محض خواهد شد.
با وجود ایمان به یک چنین حقیقتی، دیگر تصور مغلوبیت و خسارت سعی، برای یک فرد مسلمان محال است، زیرا وی می داند که اگر چنین روزی را درک نماید، غرق در سعادت گردیده، کام دنیوی و اخروی خود را خواهد گرفت، و اگر درک نکند جامعه اش، که باز از نقطه نظر واقع بینی و فکر اجتماعی، همان خودش می باشد، با درک آن روز سربلند است و او (بشخصه) جزء روندگان این راه و فدائیان این مقصد بوده، و پاداش عمل وی پیش خدای دانا و بینا هدر نخواهد رفت.
این ایمان، یک نیروی معنوی به انسان می بخشد، که با وجود وی پیوسته خود را خوشبخت و کامروا می بیند و هرگز با تراکم ناملایمات و فشار روزگار و شکنجه گرفتاری های مرگ بار امید نجات و رستگاری را از دست نداده، و روحیه اسلامی خود را نخواهد باخت.

*در توقیع شریف حضرت ولی‏عصر(عج) آمده است: من کان من الفقهاء صائناً لنفسه، حافظاً لدینه، مخالفاً لهواه، مطیعاً لأمر مولاه؛ فللعوام أن یقلّدوه؛ هر کدام از فقها که نفس خویشتن را نگاه دارد، و حافظ دینش باشد، و با هوا و هوس خود مخالفت کند، و از فرمان مولایش اطاعت کند، بر عموم مردم واجب است که از او تقلید کنند. منظور از صائناً لنفسه، حافظاً لدینه در این حدیث و فرق آن دو چیست؟
پاسخ: صائناً لنفسه یعنی از لحاظ عمل و فروع، و حافظاً لدینه یعنی از جهت عقیده و اصول، و مخالفاً لهواه، مطیعاً لأمر مولاه یعنی مخالف هوا و هوس خود، و مطیع فرمان مولایش باشد، لا لأمر غیره (نه فرمان غیر خدا)، زیرا به حسب اصطلاح قرآن به هر مُطاعی، معبود گفته می‏شود.

صدقه دادن از طرف امام زمان(ع) چگونه است؟
پاسخ: عمومات ادلّه اهدا، و نیابت در عبادات مستحبه از قبیل نماز، صدقات، تلاوت قرآن و غیر ذلک، اهدای به امام(ع) بلکه پیغمبر اکرم(ص) و نیابت از آنان را نیز ممکن است شامل گردد.

راه رسیدن به امام زمان(ع) چیست؟
پاسخ: امام زمان(ع) خود فرموده است: شما خوب باشید، ما خودمان شما را پیدا می‏کنیم.

* درباره ظهور حضرت ولی‏عصر(ع) در روایت آمده است: لایظهر إلاّ و یظهر الفساد؛ ظهور نمی‏کند مگر اینکه فساد آشکار گردد. همچنین در احادیث متعدد آمده است: یملأ الأرض قسطاً و عدلاً بعد ما ملئت ظلماً و جوراً، بعد از اینکه زمین از ظلم پر می‏گردد، آن را با قسط و داد پر می‏کند. آیا از این گونه روایات استفاده نمی‏شود که نباید با فساد و ظلم و جور مبارزه نمود، تا زمینه ظهور حضرتش فراهم گردد؟
پاسخ: لازمه این سخن، حلال شمردن حرام و جواز ترک واجبات است و مسلماً حضرت نمی‏خواهد که فساد کنیم تا بیاید و ما را گردن بزند.

آیا روایتی که می‏گوید: همه در زمان حضرت مهدی(ع) مسلمان می‏شوند درست است؟
پاسخ: خداوند متعال می‏فرماید: إذ قال اللَّه: یا عیسی، إنّی متوفّیک و رافعک إلیّ و مطهّرک من الّذین کفروا، و جاعل الّذین اتّبعوک فوق الّذین کفروا إلی یوم القیامه، ثمّ إلیّ مرجعکم فأحکم بینکم فیما کنتم فیه تختلفون؛ ‍[یاد کن]هنگامی راکه خدا گفت: ای عیسی، من تو را برگرفته و به سوی خویش بالا می‏برم، و تو را از‍ [آلایش]کسانی که کفر ورزیده‏اند پاک می‏گردانم، و تا روز رستاخیز کسانی را که از تو پیروی کرده‏اند فوق کسانی که کافر شده‏اند قرار خواهم داد. آنگاه فرجام شما به سوی من است، پس در آنچه بر سر آن اختلاف می‏کردید میان شما داوری خواهم نمود. ظاهراً روایت فوق مخالف، با این قسمت از آیه است که می‏فرماید: و جاعل الّذین اتّبعوک فوق الّذین کفروا إلی یوم القیامه، زیرا این جمله می‏رساند که کفّار تا روز قیامت وجود دارند. در روایتی نیز آمده است که: حضرت از آنها جزیه می‏گیرد

آیا در قرآن کریم آیه‏ای در رابطه با رجعت وجود دارد؟
پاسخ: چندین آیه در این رابطه وجود دارد. یکی از آیاتی که بر رجعت دلالت دارد، آیه زیر است که خداوند متعال می‏فرماید: و یوم نحشر من کلّ أمّه فوجاً ممّن یکذّب بآیاتنا فهم یوزعون؛و روزی که در آن از هر امتی، گروهی از کسانی را که آیات ما را تکذیب می‏کردند، محشور می‏گردانیم، و نگاه داشته می‏شوند تا همه به هم ‏بپیوندند.مقصود از این آیه شریفه، قیامت نیست، چون با کلمه من تبعیضیه می‏فرماید: من کلّ أمّه فوجاً یعنی از هر امتی، دسته‏ای را محشور می‏گردانیم. در حالی که قرآن کریم در رابطه با حشر روز قیامت می‏فرماید: و حشرناهم فلم نغادر منهم أحداً؛ و همه را گرد می‏آوریم و هیچ یک را فروگذار نمی‏کنیم.

* مقصود از دو تعبیر ایاب و رجعت که در زیارت جامعه می‏فرماید: مؤمنّ بایابکم، مصدّقّ برجعتکم؛به بازگشت شما ایمان دارم، و رجعت شما را تصدیق می‏نمایم. چیست؟
پاسخ: منظور از این دو باب (ایاب و رجعت) یک چیز است، و مقصود همان رجعتی است که اول امام حسین(ع) بعد حضرت امیرالمؤمنین(ع) و بعد حضرت رسول (ص)، بعد باقی ائمه(ع) رجوع می‏نمایند، می‏باشد.

* بعد از مرگ و انتقال به عالم برزخ، بازگشت به دنیا و ماده چگونه ممکن است؟ و اخبار رجعت را چگونه می‏شود تصدیق کرد؟
پاسخ: نقل شده که مرحوم سید نعمت‏الله جزایری در کتاب الأنوار النعمانیّه فرموده است: ششصد نص دینی اعم از آیه، روایت، دعا و زیارت در رابطه با رجعت وجود دارد. البته روایات با هم تنافی دارند، ولی روی هم رفته قطعاً رجعت به معنای بازگشت به زندگانی دنیا بعد از مرگ را اثبات می‏کنند. چنان‏که قرآن کریم نیز در موارد متعدد بر بازگشتن به دنیا بعد از مرگ تصریح کرده و بر مسئله رجعت صحه می‏گذارد. از آن جمله زنده شدن مردگان توسط حضرت عیسی(ع) است. همچنین در قضیه بقره بنی‏اسراییل می‏فرماید: و إذ قتلتم نفساً فاّدارأتم فیها، والله مخرج ما کنتم تکتمون. فقلنا اضربوه ببعضها، کذلک یحیی الله الموتی، و یریکم آیاته، لعلّکم تعقلون؛ چون شخصی را کشتید، و درباره او با یکدیگر به ستیزه برخاستید، و حال آنکه خدا، آنچه را کتمان می‏کردید آشکار گردانید. پس گفتیم: با قسمتی از آن [گاو سر بریده را]به آن [مقتول]بزنید‍[تا زنده شود‍]. این‏گونه خدا مردگان را زنده می‏کند، و آیات خود را به شما می‏نمایاند، باشد که بیندیشید.
مقصود از قلنا اضربوه ببعضها دم گاو است. و نیز در جریان دیگر می‏فرماید:ألم تر إلی الّذین خرجوا من دیارهم و هم ألوف حذر الموت، فقال لهم الله: موتوا، ثمّ أحیاهم؛ آیا از حال کسانی که از بیم مرگ از خانه‏های خود خارج شدند، و هزاران تن بودند، خبر نیافتی؟ که خداوند به آنان گفت: تن به مرگ بسپارید، آنگاه آنان را زنده ساخت...
همچنین در قضیه حضرت عزیر(ع) می‏فرماید: فأماته الله مأه عام ثمّ بعثه...؛پس خداوند او را به مدت صد سال میراند، آن‏گاه او را برانگیخت....
در بعضی از اخبار رجعت نیز آمده است: عمر عالم صد هزار سال است، هشتاد هزار سال از آن حکومت آل محمد(ص)، و بیست هزار سال حکومت دیگران است. تا اینکه در آخر می‏فرماید: چهل روز مانده به انقراض عالم، زمین از حجت خالی می‏گردد، و هرج و مرج عالم را فرا می‏گیرد، و بعد از چهل روز در صور دمیده شده و قیامت برپا می‏گردد.

منبع: سایت تبیان